فیلم جدیدی با بازی کریس همسورت و بازیگر مهاجر ایرانی به بازار آمده و با توجه به تریلر منتشر شده از آن میتوان گفت فیلمی نیست که بتوان از آن گذشت. وقایع فیلم که پیشتر با نام داکا شناخته میشد، در دنیای زیرزمینی فروشندگان اسلحه و قاچاقچیان اتفاق میافتد. داستان فیلم نجات پسر بچهی خلافکاری را روایت میکند که بهواسطه جنگ قدرت بین گنگسترها اتفاق میافتد.
در این فیلم تایلر و نیک (کریس همسورث و گلشیفته فراهانی) گروهی مزدور هستند و عملیاتهای خطرناک را در ازای پول انجام میدهند. از داستان که پیچیدگی خاصی ندارد اگر بگذریم به تصویربرداری خیره کننده با نماهایی زیبا باید اشاره کرد که با جلوههای ویژهی میدانی و تعقیب و گریزهای داخل شهر شلوغ داکا به جذابیت بصری فیلم کمک شایانی میکند.
حضور یک بازیگر ایرانی در این فیلم و همبازی شدن او با «ثور» سینمای مارول، توجه ایرانیها را برای تماشای این فیلم جلب کردهاست. فیلمی که تبلیغات فراوانی برای آن شده بود و امیدوار است که با داستان خوب و مهیج و بازیگران حرفهای امیدوار است بازخوردهای خوبی از سمت منتقدان و تماشاچیان بدست آورد.
فیلمنامه فیلم Extraction با اقتباس از کتابی به نام Ciudad اثر برادران روسو ساخته شده است. نوشتن فیلمنامه بر عهده جو روسو نویسنده کتاب بوده است؛ بنابراین انتظار داریم که داستان تا حدود بسیار زیادی به داستان اصلی کتاب وفادار باشد. کتاب Ciudad در سایت آمازون نمره ۴ از ۵ را از خوانندگان دریافت کرده است؛ بنابراین میتوان تا حدودی نتیجه گرفت که ساخت فیلمی با این موضوع هم با واکنشهای نسبتا خوبی همراه خواهد شد.
حسین صفرپور در وبسایت سلام سینما درباره فیلم جدید نتفلیکس نوشت: «اگر بخواهیم فیلم استخراج که ترجمه بهترش عملیات نجات است را با سری فیلمهای جان ویک مقایسه کنیم واقع گرایانهتر است کارگردان از نقش اول فیلمش انسانی نامیرا نمیسازد که فقط بکشد و صدمه دیدنش هم ذرهای توانش را نگیرد. برعکس اینجا قهرمان داستان با یک تیر به بازویش چنان ناتوان میشود که برای بستن زخمش هم کمک میگیرد. صحنههای اکشن و تیراندازی فیلم آنقدر واقعی به تصویر کشیده شدهاند که خون پاشیده شده از شخصیتها کاملا واقعی به نظر میرسند شما اصلا حس نمیکنید که از جلوههای ویژه تصویری و میدانی استفاده شده اگر میخواهید بعداز سری فیلمهای جان ویک یک فیلم اکشن پر اتفاق تقریبا در همان سطح و کمی واقعیتر ببینید حتما به تماشای فیلم عملیات نجات بنشینید.»
این پروژه هرچند بودچهی چندانی برای تبلیغات نداشت و با سینماهایی بدون تماشاچی روبهروست، ولی انتظار میرود بتواند با فروش آنلاین بخشی از هزینههایش را جبران کند.
هرچند این فیلم نتوانسته نظر منتقدان را به خود جلب کند و در روتن تومیتوز امتیاز ۶۳ از ۱۰۰ و در سایت متاکریتیک امتیاز ۵۶ از ۱۰۰ را دریافت کردهاست، با این حال منتقدان روی یک نکته همنظر هستند که در این روزهای کرونا و قرنطینه این تریلر با اکشن خوبی که دارد میتواند برای علاقمندان سینما مفرح باشد. بیشتر نظر منفی منتقدان نیز به خشونت بیش از حد فیلم بوده است.
اکشن مهیج، سریع و فراموش شدنی
آریامووی نیز در نقد این فیلم اینطور نوشت: فیلمنامه و لحن کلی فیلم باعث شکست Extraction میشوند، اما دو عنصر عالی در فیلم وجود دارند که ارزش تماشای آن را بالا میبرند. اولین آنها کارگردان سم هارگریو (Sam Hargrave) است که Extraction را از تبدیل شدن به فیلمی مزخرف نجات داده است. واقعا باعث تعجب است که این اولین تجربه کارگردانی اوست. او که یک طراح بدلکاری حرفهای است و روی فیلمهایی مثل «Avengers: Endgame» و «Atomic Bl۰nde» کار کرده، خیلی خوب میداند چطور یک سکانس اکشن عالی بسازد.
هارگریو با آوردن مهارت خودش به عنوان طراح بدلکاری به صندلی کارگردانی، نماهای خیلی عالی و مبارزات خیلی زیبایی را به تصویر کشیده است. سکانس عالی فیلم که از دقیقه ۳۵ شروع میشود، یک تکبرداشت که از یک تعقیب و گریز ماشینی تا دعوایی در یک ساختمان ادامه دارد. هارگریو دوربین را به شکلی خارقالعاده در کل این سکانس حرکت داده و حتی همراه با همسورث از یک ساختمان به ساختمان دیگری میپرد، به جای اینکه اجازه دهد یک پهپاد این کار را برایش انجام دهد. مهارت او در اکشن حسی از ظرافت به مخاطب القا میکند که در جایی به جز فرنچایز John Wick (جان ویک) ندیده بودیم. امیدواریم در پروژه بعدی هارگریو شاهد داستان خیلی بهتری از این باشیم.
دیگر عنصر مهم فیلم رندیپ هودا (Randeep Hooda) بازیگر هندی است که نقش ساجو بادیگارد پسر ارباب موادمخدر را بازی میکند. او واقعا عملکرد فوقالعادهای دارد و در بیشتر سکانسها حتی از همسورث بهتر ظاهر میشود. باورپذیری خاصی در نقشآفرینی سرسختانه هودا وجود دارد که بقیه بازیگران فیلم اصلا به او نزدیک هم نمیشوند، مخصوصا در بخش پایانی فیلم جایی که او در اوج هنرنمایی خودش قرار دارد.
با وجود چندین لحظه مهیج، یک اثر بی زرقوبرق و فراموش شدنی است. اما بیشتر فیلمهای جنگی امروزی همینطور هستند. هر چند سال یکبار فیلمی مثل Black Hawk Down (سقوط شاهین سیاه) سطح این ژانر را بالاتر میبرد. اما Extraction هم مثل دیگر آثار سطحی ژانر اکشن است که برخی صحنههای اکشن آن جذابیت بیشتری دارند. اما این اصلا مهم نیست، مگر نه؟ وقتی کریس همسورث در فیلمی بازی میکند و در آن همه چیز منفجر و نابود میشوند، همه آن را تماشا خواهیم کرد.
یکی از بزرگترین فیلمهای نتفلیکس
امیر پریمی، در نقد این فیلم نوشت: تکذیب کردن نقش مستقیم برادران روسو در تولید این فیلم کار خطایی است. این امر به ویژه در طراحی اکشن درون فیلم صادق است، مخصوصاً این که تیم بدلکاری آنها در جهان مارول مستقیم وارد این پروژه شده است. در فیلم EXTRACTION، آنها همه نوآوریهایی را که با Marvel در آن پیشگام بودهاند به یک اکشن جمع و جور معاصر، و کثیف شهری آوردهاند، آن هم با هماهنگکننده بدلکاری آن آثار یعنی سم هارگراو در رأس فیلم. نتیجه این اقدام یک اکشن تند و سریع شده است که دیدن آن همه را چند ساعتی از درگیری ذهنی این روزها یعنی COVID-۱۹ دور میکند. قهرمان فیلم استخراج یعنی تایلر ریک با بازی کریس همسورث از نظر ظاهری نوعی نسخه رامبو (سیلوستر استالونه) یا کماندو (آرنولد شوارتزنگر) است که از انواع تسلیحات و ماشین آلات برای نابودی دشمنش و رسیدن به هدف نهایی خود استفاده میکند. همچنین طراحی اکشنها به لطف سم هارگراو و دوربین شگفت انگیز نیوتون توماس سیگل، کمال گرا و عالی است.
صحنههای اکشن چشمگیر و طولانی مدت مثل تعقیب و گریز در منطقه زاغه نشین و خیابانهای داکا، واقعا عالی به تصویر کشیده شده است. درجه R فیلم نیز باعث شده سازندگان از هیچ گونه خشونت خونریزی صرف نظر نکنند، و انواع برخوردهای شنیع با کودکان و قتل عامهای سنگین را در طول فیلم شاهد هستیم.
با این حال، مواردی در استخراج وجود دارد که آن را از تبدیل شدن به یک اکشن عالی و ماندگار بی نقص باز میدارد. بارزترین ایراد فیلم، طرح بسیار ساده آن است. در واقع فیلمنامه چیزی جز دو سه خط بیشتر به نظر نمیرسد. البته گفته شده فیلمنامه بر اساس یک رمان گرافیکی به نام Ciudad نوشته شده است، اما همه اینها بهانهای است برای پیوست بیشتر صحنههای اکشن به فیلم. اما فیلمنامه نویس سعی کرده کمی خود را پیرامون شخصیت تایلر راک ملودراماتیک نشان دهد، ولی اشکال اشک آور این است که فرصت کافی به همسورث برای این کار داده نشده است. هرچند مخاطبان امروزی به اندازه کافی پیشرفته هستند که آسیب شخصیت تایلر در گذشته را درک کنند که در طول فیلم نیازی به گسترش آن نباشد، اما پایان دادن سازندگان به این نیمچه نکته در فیلمنامه اصلاً چیز جالبی نیست.
فیلمی مانند Extraction در Netflix هم خوب پیش میرود و هم خوب دیده میشود. تولید و نمایش یک چنین اکشن بزرگ و بلاکباستر گونهای آن هم با ستاره ویژهای، چون کریس همسورث، تنها یک سال پس از نمایش انتقامجویان پایان بازی، تنها از کمپانی، چون نتفلیکس بر میآید. در زمانی که عدم وجود فیلم در سینماها، التماس هر کسی را برای تماشای چیز جدید و هیجان انگیز به وجود آورده است، استخراج دقیقاً برای موفقیت تنظیم شده است. احتمالاً مردم به سمت آن جذب میشوند و احتمالاً این فیلم یکی از پر مراجعهترین فیلمهای اورجینال نتفلیکس تاکنون خواهد بود. اما همانطور که گفتم، چنین داستان سادهای در استخراج سالها است که در فیلم و سریالها وجود داشته، بنابراین این فیلم در بخش داستانی هیچ چیز جدیدی را برای بیننده به ارمغان نمیآورد.
از قانع کننده بودن یک فیلم و شخصیت هایش، تا به سرانجام رسیدن درست آنها کیلومترها فاصله است؛ و استخراج تنها راه کوتاه قانع کننده بودن را انتخاب کرده است. در مورد شخصیت تایلر ریک که یک مزدور است میشد، ما شاهد یک مرد با خصوصیات یک ضدقهرمان پیچیده باشیم، که البته این اتفاق در فیلم رُخ نداده است. در واقع تایلر یک شخصیت نازک است که در یک داستان حتی نازکتر هم قرار گرفته، و این یک چیز را ثابت میکند، و آن عدم توانایی جو روسو در فیلمنامه نویسی است، هر چند او کارگردان خوبی است.
اگرچه استخراج با تمام ایرادات خود، چیز کاملی نیست. اما با وجود برخی لحظات مهیج و اکشنهای ناب درست اجرا شده در کنار برخی بازیهای خوب، میتوان این فیلم را قابل قبول دانست؛ و من تعجب نخواهم کرد اگر این یکی از بزرگترین فیلمهای نتفلیکس از زمان شروع به کار آن شود. استخراج یک اکشن کله خراب سفت و سخت است که دیدن شبیه به آن همیشه اتفاق نمیافتد؛ بنابراین هرچند ممکن است ناقص باشد، اما این فیلم هنوز هم دیدنی است. اگر فیلمهای جنگی، تفنگ بازیهای جان ویکی و کریس همسورث را دوست دارید، مطمئناً این فیلم را نیز دوست خواهید داشت!
فیلمهای اعتراضی آثاری هستند که با مفهوم اعتراض شهروندان به مسئولان و یا شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ساخته میشوند. گاه کلیت فیلم مانند «اسرار گنج دره جنی» کنایهای اعتراضی به نحوه مدیریت اقتصادی دهه پنجاه است و یا مثل «آژانس شیشهای» فریادی بلند بر سر مدیران و سیاستگذاران است. «خروج» فیلم اعتراضی تازه ابراهیم حاتمیکیا در پایان دولت حسن روحانی و در نقد سیاستهای اوست. به این بهانه مروری میکنیم بر شش فیلم برتر اعتراضی سینمای ایران از دهه چهل تا دهه نود.
۱. قیصر
فیلم کالت و محبوب مسعود کیمیایی قدیمیترین و در عین حال بهترین فیلم اعتراضی سینمای ایران است. ناامیدی مطلق از سیستم و قوانینش که باعث خلق قهرمان و بروز فردیت و خونخواهی میشود. در این میان چاقو وسیله عدالتخواهی قهرمان داستان است. تٲثیر این فیلم و محبوبیت و جریان سازیاش را نمیتوان در همه اتفاقات سیاسی و اجتماعی سالهای بعدش نادیده گرفت.
۲. دایره مینا
مهرجویی از همان فیلم «گاو» نشان داده بود روشنفکر منفعلی نیست که بخواهد از دولت پول بگیرد و از جهان خیالی و آرمانهای پوچش بگوید. فیلمهای او تیغ برّنده اجتماعی داشتند و این برّندگی در «دایره مینا» از نقد اجتماعی به یک اعتراض صریح به ساختاری آلوده رسید. «دایره مینا» در آستانه انقلاب پنجاه و هفت تصویری شفاف از جامعه دوران خودش است.
۳. آژانس شیشهای
تا دهه هفتاد و در دوران مدیریت بسته سینمای گلخانهایی به سختی بتوان فیلمی با مفهوم اعتراض پیدا کرد. «آژانس شیشهایی» و ابراهیم حاتمیکیا سدشکن سینمای اعتراضی دهه هفتاد شدند و چندین فیلم اعتراضی و انتقادی بعد از فیلم حاتمی کیا ساخته شد. قهرمانی که آرمانها و هشت سال دفاع از کشورش را در تضاد با با وضعیت کشور و سیاستهای دولتش میبیند. فیلمی که حاتمیکیا را در مرکز توجه رسانهایی دهه هفتاد قرار داد
۴. دو زن
دوران خوب فیلمهای انتقادی و اعتراضی در دهه هفتاد ادامه داشت و نمونههای زیادی را از فیلمسازان مختلف میشود در این مقطع مثال زد. «دو زن» از بهترین و متفاوتترین آنها ساختهی تهمینه میلانی است. فیلمی که موجسوار نبود و با نگاه اعتراضی و انتقادی به دنبال فروش نرفت. «دو زن» با بازی به یاد ماندنی نیکی کریمی مروری تاریخی و انتقادی از مسیر یک قهرمان زن و تلاشش برای ایفای حقش در ساختارهای هر دوران است.
۵. سنتوری
مهمترین فیلم اعتراضی دهه هشتاد داستان تلاش یک هنرمند برای بقا و حفظ فردیت و هنرش در شهری است که هنرمند چیرهدستش را به دام اعتیاد و سقوط میکشاند و این فردیت و یا همان «سنتور» است که هنرمند را زنده نگه میدارد. بعد از گاو، دایره مینا و بانو باز هم یک فیلم توقیفی دیگر در کارنامه مهرجویی ثبت شد. فیلم توقیفی مهرجویی، اما تا همیشه زنده و برای هر دورانی صاحب پیشنهاد است.
۶. عصبانی نیستم
رضا درمیشیان به تصور آغاز نگاه فرهنگی متفاوت در دولت روحانی به تندترین و صریحترین شکل ممکن به روایت زندگی یک دانشجو در بحرانهای سالهای انتهایی دهه هشتاد پرداخت. فیلم، اما امتیازاتش را از حرفها و کنایههای سیاسیاش نمیگیرد. از قهرمان فعال و عشقش میگیرد. اگر اشک و ماتمی در کار است نه برای سیاستمداران بلکه برای عشقی است که دارد قربانی میشود. فیلمی که توقیف شد و با سیاستهای فرهنگی دولت دهم و یازدهم تا امروز و ساخته شدن «خروج» دیگر انگار ردپایی از آثار معترض نیست.
آقایان محترم، آیا میدانستید بسیاری از خانمها به دلیل بیتوجهی شوهرانشان به آراستگی ظاهری، به زندگیمشترک خود بیانگیزه میشوند؟ در چند وقت اخیر، چندین پیامک با چنین مضمونی به دست ما رسیده است. به طور مثال یک مخاطب نوشته: «چرا مشاوران صفحه خانواده، فقط و همیشه به خانمها توصیه میکنن که در خانه آرایش کنن و لباس جذاب بپوشن، اما هیچوقت به مردها چنین توصیهای نمیکنن؟ شوهر من از زدن یک ذره عطر هم دریغ میکنه، بعد توقع داره که ...». داستان این هفته و تحلیل روانشناسی آن، در همین باره است.
داستان
از دست شوهر ژولیدهام کلافه شدم!
زن و شوهر جوری وارد اتاق مشاوره شدند که کاملا مشخص بود مدتهاست با یکدیگر قهر هستند. با فاصله از هم روی صندلیها نشستند و زن خیلی بیشتر از مرد، اخمهایش را در هم فرو کرده بود.
بعد از سلام و احوالپرسی، رو کردم به آنها وگفتم: «مشکل چیست؟» زن با لحن عصبی شروع کرد: «من دیگه از دست این مرد خسته شده ام! یه سر سوزن برای من ارزش قائل نیست.» پرسیدم: «چرا؟» زن ادامه داد: «هیچ وقت به خودش نمیرسه، انگار نه انگار که من هم آدمم، منم دل دارم! آرزو به دلم مونده یه بار یه ذره عطر به خودش بزنه، یه کم به خودش برسه، موهای سرش رو مرتب کنه، صورتش رو اصلاح کنه، لباس درست و حسابی بپوشه! چقدر باید این قیافه ژولیده و به هم ریخته رو توی خونه تحمل کنم؟»
مرد پرید وسط حرف زن و رو به من گفت: «میدونید چیه خانم؟ همسر من توقع داره من عین زنها یه ریز به خودم برسم! بابا زنی گفتن، مردی گفتن!» زن که حسابی حرصی شده بود، رو کرد به مرد و گفت: «این که حداقل دو هفته یه بار بری سلمونی و یه نظمی به قیافهات بدی، توقع زیادیه؟ این که وقتی از سر کار میای خونه پاهات رو بشویی که ما مجبور نباشیم بوی جورابت رو تحمل کنیم، غیر منطقیه؟ حداقل ناخنهات رو که میتونی هفتهای یه بار بگیری؟!»
این بار من رو کردم به مرد و گفتم: «فکر نمیکنم توقعات خانم شما، زیاد یا غیرمنطقی باشه. خب چرا به این خواستههای پیش پا افتاده همسرتون توجه نمیکنید؟» مرد جواب داد: «خانم روان شناس شما دیگه چرا؟ من یه مرد هستم! صبح تا شب سر کار دارم جون میکنم، بعد شب که میام خونه بیفتم دنبال این سوسول بازیها؟ پات رو بشور، عطر بزن، موهات رو مرتب کن! ولمون کنید تو رو خدا!»
خندهام گرفت و گفتم: «فکر نمیکنم رعایت نظافت شخصی، سوسول بازی باشه! بیایید فرض کنیم خانم شما تصمیم بگیره از همین امروز در زمینه آراستگی و نظافت شخصی مثل خود شما رفتار کنه، همینقدر بیتفاوت و بیخیال، آیا میپسندید و میتونید به شکل طولانی مدت این وضع رو تحمل کنید؟» مرد کمی این پا و آن پا کرد و گفت: «راستش نه، نمیتونم، اما به هر حال من مرد هستم و اون زن! باید یه فرقی بین زن و مرد باشه دیگه!»
تحلیل روانشناس
خانمتان را نادیده نگیرید!
بسیاری از آقایان به ظاهر خود توجه چندانی ندارند و متاسفانه به این نقطه ضعف خود، تحت عنوان «نشانه مردانگی» حتی افتخار هم میکنند! غافل از آن که وقتی به ظاهر خود اهمیت نمیدهند، انگار به شکل غیرمستقیم این پیام را به همسرشان میرسانند که ارزشی برای او قائل نیستند. در واقع خانمها در مواجهه با شوهری که به ظاهر خود بیاعتناست، دچار احساس «نادیده گرفته شدن» یا «بیارزش واقع شدن» میشوند و در نتیجه در رابطه با شوهر خود بیانگیزه میشوند.
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید پیش از هر روان شناسی، این پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) بودهاند که بر اهمیت آراستگی مرد در برابر همسرش تاکید کردهاند. پیامبر (ص) میفرمایند: «همانگونه که مردان دوست دارند زینت و آراستگی را در زنان خود ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت و آراستگی را در شوهرانشان ببینند» (مکارم الاخلاق ص ۸۰).
نقش ظاهر افراد بر روان طرفمقابل
به لحاظ روان شناختی نیز انسانها موجوداتی هستند که بیشترین اطلاعات محیطی را از طریق «بینایی» به دست میآورند، پس هرگز نمیتوان از نقش پررنگ و تاثیرگذار «ظاهر فرد» بر روان طرف مقابل غافل شد. در این بین خانمها بسیار بیشتر از مردها به جزئیات ظاهری توجه دارند.
۸ توصیه به شوهرها
شاید خبر نداشته باشید، اما خانمها معمولا حتی به چیزهایی مانند موی بلند گوش یا بینی مردها هم توجه دارند! پس به طور کلی رعایت چند نکته در زندگی مشترک برای شوهرها ضروری است:
همیشه معطر و خوشبو باشید و هنگام خرید عطر، حتما با همسرتان مشورت کنید.
هنگام خرید لباس خانگی، رنگ و مدل مورد علاقه همسرتان را انتخاب کنید. همچنین سعی کنید لباسهای کهنه و کثیف نپوشید.
برای سفیدتر شدن دندانها هر شب مسواک بزنید و برای حفظ بهداشت دهان و رفع بوی بد آن، حتما از نخ دندان استفاده کنید.
از نظافت شخصی خود از جمله شستوشوی پاها پس از ورود به منزل، شستن دستها با صابون و کوتاه و مرتب کردن ناخنها غافل نباشید.
سعی کنید هر روز جورابهای خود را بشویید و به طور مرتب از دئودورانتها استفاده کنید.
استفاده از کرم ضد آفتاب و مرطوب کننده، فقط مختص خانمها نیست. شما هم بهتر است برای پیشگیری از آفتاب سوختگی و ایجاد چین و چروک زودرس، از کرم ضد آفتاب و مرطوب کننده پوست استفاده کنید.
رژیم غذایی مناسبی برای حفظ وزن ایده آل خود انتخاب کنید. میزان مصرف قند و چربی را به حداقل برسانید و در عوض مصرف میوه و سبزیجات را افزایش دهید.
کرونا بهانهای برای تغییر فراهم کرده است و موجب میشود تا تحولاتی که در آینده قرار بود رخ دهد زودتر اتفاق بیفتد. بر اثر کرونا، صنعت تجارت آسیب بیشتری میبیند. حوزه بهداشت و درمان و حوزه صنعت شهرسازی مدرن نیز تحت تأثیر کرونا خیلی توسعه پیدا میکنند.مجموعهای از کسبوکارها نیز از بین خواهند رفت.افزون براین، به دلیل اینکه در سیستم مجازی، گردش مالی نیز به صورت مجازی است بنابراین شعب بانکها و مؤسسات تغییر میکنند و تغییر ماهیت میدهند.جهانگری و گردشگری نیز تغییر خواهد کرد و توسعه توریسم سلامت و توریست در قرنطینه را خواهیم داشت؛ ویزاهای چند منظوره کم شده و توریسم هدفمند، درمانی و تحقیقاتی جای خود را به توریسم باز و مسافرتهای چند منظوره میدهد. در آینده کشاورزی توسعه بیشتری خواهد داشت. احتمالاً در فضای بینالمللی نیاز به تامین منابع غذایی بیشتر خواهد شد؛ بنابراین کشاورزی پررونق میشود. آیتی و خدمات مخابرات و پست نیز رونق دوبارهای خواهند گرفت.
بحران کرونا چالش بزرگی برای کسب و کارها ایجاد کرده است؛ تعداد زیادی از کسب و کارهای خرد را ورشکست کرده و کسب و کارهای بزرگ را نیز از رونق انداخته است. همچنین موجب تحول در شکل و سبک برخی از کسب و کارها در دوران کرونا شده است، چنانچه برخی توقف فعالیت و تعطیلی و تعدادی با به کارگیری ظرفیت فضای مجازی، دورکاری و گاه کاهش نیروی انسانی به مقابله با شرایط بحرانی رفتند. اما این همه ماجرا نیست. به نظر میرسد داستان تحول در کسب و کارها داستانی ادامهدار است، برای بررسی این تحولات به گفتگو با جلال مرادی آیندهپژوه و پژوهشگر نشستیم تا فصل جدید کسب و کارها را پس از کرونا ورق بزنیم.
کرونا چه تحولاتی در شکل و سبک کسب و کارها ایجاد میکند؟ هر تحولی را که احتمالا موجب تغییر در جامعه شود نباید نادیده گرفت. همچنین ما باید از منظر منطقهای، بینالمللی و شرایط استراتژیکی کشورمان و همچنین محلی به موضوعات نگاه کنیم. پیش از کرونا، خیلی از تحلیلگران گذار از عصر تکنولوژی به عصر پساالکترونیک و شبکههای مجازی را نوید داده بودند. یعنی کسبوکارها با دیدگاه بسیار باز و کمترین دخالت انسان مواجه میشوند. مثل سیستمهای بلاکچین که تمام اطلاعرسانیها از طریق کسب و کار و شبکههای مجازی انجام میشود.
در ایران هم چندین موج آن را شاهد بودیم. موج اول آن، مالها، حضور فروشگاهها و مجموعهها در یک ساختمان و حذف شدن سیستم کسبوکارهای محلی و مغازهای بود. اول با موبایل و تلویزیون و بعد نوبت به فست فودها و و سوپرمارکتها و خدمات سرویسدهی اینترنتی رسید که حتی با وجود مقاومت شهرداریها و تاکسیرانیها، شبکههای مجازی، تاکسی سرویسها و خدمات آنلاین توانستند نمود تحولات در حوزه سرویسدهی باشند. اما کرونا بهانهای برای تغییر فراهم کرده است. کرونا موجب میشود تا تحولاتی که در آینده قرار بود رخ بدهند؛ زودتر اتفاق بیفتند. اگر ضرورت داشت پروتکلهایی تغییر کنند، ولی مقاومت میشد حالا تغییراتش جلو انداخته میشود.
در این باره باید به نظرات بینالمللی هم رجوع کرد. افرادی مثل رابین نیلبت، رئیس اندیشکده چتمهاوس میگویند احتمال دارد جهانی شدن به تاخیر بیفتد. به این معنا که ما به توسعه خدمات خود در گستره جهانی میاندیشیدیم و وجهه ناسیونالیسم مارکگرایی و برندگرایی از بین رفته بود، اما کسبوکارهای جدید ترجیح میدهند کمتر از حمل و نقل استفاده کنند و احتمالاً محیط منطقهای خود را مدنظر قرار بدهند مثلاً بخشهای خیلی مهم مثل صنایع تولیدی و صنعت توزیع کالاهای اساسی بیشتر ترجیح میدهند بهجای گستره دنیا بر منطقه خود تمرکز کنند.
همچنین کیشور محبوبانی، عضو ارشد موسسه پژوهشی آسیا متعلق به دانشگاه ملی سنگاپور میگوید احتمال اینکه دایره قدرت از غرب به شرق بیاید هست، چون جوامع شرقی یکدستتر و کمتر دموکرات هستند. از اینرو، احتمال دارد که سیاستهای یکحزبی تقویت شود که برای کسبوکارها حس بدی را ایجاد میکند.
همچنین طبق نظرات ارائه شده، کسب و کارها در محیط بینالمللی به سود پایینتر و ثبات بیشتر توجه خواهند کرد. یعنی برای ارائه خدمات خوب و بهروز ناگزیر از دادن سرویس بیشتر برای ترغیب افراد هستند. این در میان کسب و کارهایی که رقابت دارند دیده میشود. مثلا در کسبوکارهای جدید مثل فضای مجازی و سرویسهای آنلاین مسافربری، چون رقابت شفافی و هزینه کمتر دارند فرصت بیشتری در این باره وجود دارد.
علاوه بر این، بر مبنای نظریههای بینالمللی، پروتکلها و قواعد بینالمللی سختتر میشود یعنی اگر تا پیش از این، کسبوکارهای قدیمی خود را مقید نمیدانستند که قواعد بینالمللی و اصول و دستورالعملها را بهصورت منطقهای و محلی یا کشوری استفاده کنند از این پس ناگزیر به تبعیت هستند.
در همین اواخر وقتی سازمان بهداشت جهانی در دعوای جدید آمریکا و چین، بین آنها قرار گرفت از سوی آمریکا تهدید به قطع بودجه از سوی این کشور شد. اگر آمریکا این کار را بکند کشورهای دیگر نیز بودجه این سازمان را قطع میکنند. این نشان میدهد که ما در دنیایی قرار داریم که هر اتفاقی در هر نقطه از آن بیفتد بازتابی در سایر نقاط دنیا خواهد داشت. به این اثر پروانهای میگویند؛ بنابراین همین اثر پروانهای باعث میشود که در شرایط جدید به دستورالعملها بیشتر توجه بکنیم. در این شرایط سرمایهگذاریها خیلی مهم است و کسبوکارهایی که قدرت تغییر یا انطباقپذیری بالایی در این شرایط دارند سود میکنند. بعضی از شرکتها در زمان کرونا و پس از آن موفقیتهای مالی بسیار بالایی را کسب میکنند. پس کسبوکاری ناموفق است که خود را با شرایط تطبیق ندهد. این مجموعهای از نظریههای بینالمللی بود.
در حیطه ملی و منطقهای شاهد چه بازخوردی خواهیم بود؟ ما در ایران کسب و کارهایی پر توسعه چندانی را نداریم. صنعت و تجارت ما برمبنای تجربه سنتی بازرگانان سنتی و سیستم بازار اداره شده و میشود. توسعه در اینجا بر مبنای این است که فرد انبارداری میکند و در زمانی که به سوددهی برسد محصولش را فوراً میفروشد. کسبکارها به این طریق مدیریت میشود انجام هر کاری تا زمانی که سودی برای فرد نداشته باشد به تأخیر میافتد. اما با افزایش سیستم دیجیتال و آنلاین در کسبوکارها و افزایش رقبا باید رویکرد اخلاق محورانه مورد توجه قرار گیرد. ما نمیتوانیم به بهانه سود بیشتر مثلاً جوجههای یکروزه را معدوم کنیم یا محصولمان را تا زمان افزایش قیمت انبار کنیم.
کرونا چه تأثیری بر این روند دارد؟ این تأثیر را باید در چند حالت بررسی کرد. نخست، ما را مجبور به تبعیت از دستورالعملهای بینالمللی میکند. دومین حالت، شفافیت و قدرت انطباقپذیری مدیران خلاق رو میطلبد. یعنی در این شرایط هر آن احتمال دارد موقعیتی پیش بیاید که قدرتمندانه و سریع واکنش بدهیم تا خط تولید ما متناسب با نیاز کار کند.
سوم اینکه احتمالاً بالای شصت درصد از کسبوکارهای ایران نیاز به تأخیر و تعطیلی خواهند داشت. پس متأسفانه شاهد بیکاری گسترده یا تغییر گردش مالی و سرمایهگذاری مالی خواهیم بود. در این شرایط احتمالاً خیلی از افرادی که سالها از طریق بنگاهداری یا ملاکی کسب و کار خود را داشتند و از طریق اجاره دادن مغازهها درآمد کسب میکردند بواسطه افزایش استفاده از سیستم مجازی و فروشگاههای آنلاین از جامعه مصرفکننده به جامعه سرمایهگذار برمیگردند. به عبارت دیگر مجبور به تغییر کاربری میشوند و پول خود را به اقتصاد برمیگردانند که این به نفع ماست.
خیلی از املاک هم که به بهانه سود تجاری شدن مورد استفاده قرار نمیگرفتند حالا آزاد میشوند. پس ما فرصت پیدا میکنیم احتمالا در صنعت پیشرفته شهری، مدرنتر به موضوع فکر کنیم و فضای سازماندهی شده تری را در اختیار کسب و کار شهرسازی قرار دهیم. چون خیلی از کسبوکارها مجازی میشوند و کسب و کارهایی کهنه و قدیمی و دارای چندین نفر نیرو حذف میشوند دولت و متولیان شهری باید آنها را جذب بکند تا وارد کارهای بیفایده نشوند.
این احتمال نیز وجود دارد افراد برای راهاندازی کسبوکار کوچک خود همچون کارگاه یا یک آرایشگاه ناگزیر از گرفتن وامهای سنگین و گاهی برای جبران این بدهکاریها مجبور به گرفتن نزول یا وامهای خارج از عرف، شوند. این فرصتی برای تصاحب داراییهای خرد این افراد ایجاد میکند؛ بنابراین اگر بانکها و دولت برنامهریزی درستی نداشته باشند حتی احتمال سوءاستفاده بانکها از این افراد وجود دارد. این کسبوکارهای کوچک باید تحت مشاوره قرار بگیرند. کسبوکارهایی با نیروهای جوان و دارای سرمایههای زیر صد میلیون یا دویست میلیون باید از طریق فروش سهام تولیدیها یا راهاندازی استارتاپها یا مشاوره حوزه تجاریسازی یا حوزه راهاندازی کسبوکارها بهصورت تعاونی یا کسبوکارهای جدید؛ حمایت شوند. باید صاحبان و نیروهای انسانی این کسبوکارها و سرمایهشان را با مشورت و حمایت ترغیب کرد تا به امید سوددهی در دام تبلیغات افراد، سازمان یا مؤسسات برنامهریزیشدهای نیفتند.
بعد از این، همچنین توسعه و محدوده خدمات با احتیاط شروع میشود. به عبارت دیگر، احتمالاً کسبوکارهای محلی و مجازی رونق میگیرد و افراد در محدوده منطقه خود شروع به کار میکنند. حتی کشورها حولوحوش دو یا سه سال طول میکشد تا به هم اعتماد کنند.
با ذکر مصادیق، بحث را روشنتر کنید اینکه چه باید کنیم؟ مثلاً شاید حوزه جهانگردی خیلی تغییر کند و با احتیاط بیشتر و حتی با پروتکلهای بیشتری ادامه بدهد. ما باید با دستورالعملهای جدید بینالمللی تطبیق پیدا کنیم و کسبوکارها و سیستمهای بنگاهداری جدید را یاد بگیریم. سیستم سنتی تجارتِ حاجی بازاری هم باید تغییر کند و سیستم مدیریت و انعطاف پذیرانهتری ایجاد شود که مدیران کارآمدتر و تحصیلکرده دارای نگرش بینالمللی و آگاه به مسئله بر صدر آن قرار بگیرند. سیستمهای کسب و کار کوچک باید از طریق استارتاپها و تعاونیهای مجازی و مجموعههای چندمنظوره طراحی شده در شهرها به کار گرفته شوند.
سیستم شهرسازی باید بتواند محیطهای خالی از سکنه و تجارت را با قیمتگذاری و برنامهریزی مناسب بهصورت مشارکتی و سریع تغییر ماهیت بدهد و از مغازههای حجرهای و کوچک به محیطهای باز و مجموعههای چندمنظوره تبدیل کند. این چشماندازی است که برای کسبوکار آینده میتوان ترسیم کرد.
از نظر شما کدامیک از حوزههای کسبوکار بیشترین آسیب را از کرونا میبینند؟ صنعت تجارت آسیب بیشتری میبیند. همچنین حوزههایی که با انسانها و محیط فیزیکی سروکار دارند مثلاً کسبوکارهای کوچک مانند آرایشی و بهداشتی و مجموعههایی که به نیروی انسانی نیاز خواهند داشت؛ آسیبپذیری بیشتری خواهند داشت. حوزه بهداشت و درمان و حوزه صنعت شهرسازی مدرن نیز تحت تأثیر کرونا خیلی توسعه پیدا میکنند و ما مجبوریم از اینها بیشتر صحبت بکنیم.
مجموعهای از کسبوکارها نیز از بین خواهند رفت مانند کسبوکارهای سنتی آموزشی، چون آموزش به لحاظ سنتی کارآمدی خود را از دست خواهد داد و احتمال دارد که در آینده بیشتر با جامعه معلمان و مدرسان بیکار، مواجه شویم و روباتها و سیستم مجازی جایگزین آنها خواهند شد.
افزون براین، به دلیل اینکه در سیستم مجازی، گردش مالی نیز به صورت مجازی است بنابراین شعب بانکها و مؤسسات تغییر میکنند و احتمالاً از شعبه- بانکها تغییر ماهیت بدهند. شاید در آینده بانکها به شکل موجود وجود نداشته باشند. یعنی هر عامل مداخلهگری در گردش مالی مجازی خواهد بود که به این هم باید اندیشیده شود.
جهانگری و گردشگری نیز تغییر خواهد کرد و توسعه توریسم سلامت و توریست در قرنطینه را خواهیم داشت. اینکه توریست تنها به مناطقی محدود و با هدف مشخص مثلا استراحت میرود؛ بنابراین شرکتهای جهانگردی در کار خود تجدیدنظرهایی میکنند، ویزاهای چند منظوره کم شده و مثلا ممکن است یک توریست فقط اجازه پیدا کند تا به یک منقطه خاص برود؛ بنابراین توریسم هدفمند، درمانی و تحقیقاتی جای خود را به توریسم باز و مسافرتهای چند منظوره میدهد.
صنعت و نظارت بر آن، شهرسازیهای مدرن و بهداشت و درمان نیز اهمیت بیشتری پیدا میکنند. در آینده کشاورزی توسعه بیشتری خواهد داشت. احتمالاً در فضای بینالمللی نیاز به تامین منابع غذایی بیشتر خواهد شد؛ بنابراین کشاورزی پررونق میشود. آیتی و خدمات مخابرات و پست رونق دوبارهای خواهند گرفت. ما فکر میکردیم مرگ پست فرارسیده است، اما با کسبوکارهای مجازی شاهد توسعه حملونقل مدرنتری خواهیم بود که توجه کشورها را میطلبد.
میزان تغییرات کسبوکارها در سطح جهانی و محلی یکی است و آیا کسبوکارها در کشورهای توسعه نیافته یا کمترتوسعهیافتهای، چون ایران به یک اندازه از کرونا تاثیر میپذیرند؟ تجربه تاریخی قحطی سال ۱۹۱۸-۱۹۲۱ میلادی نشان داد که در شرایط بحرانی، کالاهای اساسی ارزش بیشتری از طلا دارند. یعنی وقتی پای نیازهای اساسی وسط باشد کالاهای اساسی ارزشمندتر میشوند از اینرو، خیلی از بنیادهای کشاورزی امسال روی کاشت ذرت، سیبزمینی و کشاورزی پایهای یعنی کشت محصولاتی که امنیت غذایی را تأمین میکنند تمرکز و برنامهریزی کردند. به عبارت دیگر آنها خود را برای یک فاجعه آماده کردند. یا چین از همین فرصت استفاده کرده و سوار بر نیازهای جامعه اروپایی شده است. چین در حال ارسال تولیدات بهداشتی خود به مناطق اروپایی حتی با کیفیت پایین است، چون به هر حال مردم از این محصولات استفاده میکنند.
هرچه جامعه مدرنتر باشد و دولتمردان دیدگاه بازتر و اختلاف کمتری داشته باشند تاثیر منفی کرونا کمتر خواهد بود. هر چه سیاستها از مقررات اداری کمتری برخوردار باشند و شرایط را تسهیل کنند در شرایط بحرانی قدرتمندتر عمل میکنند.
ولی ایران نمیتواند در این شرایط نقش بازیگر را بازی کند، چون حامیان کمتری نسبت به دشمنانش دارد. از نظر موقعیت منطقهای کشورهای منطقه علیه سیاستهای منطقهای ایران هستند و از نظر بینالمللی نیز نگاه تردیدآمیزی نسبت به آن وجود دارد؛ بنابراین مصرفکننده پروتکلها و برنامهها و مؤظف به اجرای دستورالعملها خواهد بود.
ببینید چون در رشته کشتی آقایان بنا یا خادم را در فیلا داشتیم موجب شد تا طبق دستورالعملهای پیشبینیشده سازمان کشتی جهانی، کشتیگیران را در باشگاهها آموزش بدهیم و زمانی که این تغییرات صورت میگرفت ما از جمله کشورهایی بودیم که سهمیه ما حفظ میشد.
اما وقتی در نشست گروه بیست یا در نشست اقتصاد جهانی و دیگر نشستهای بینالمللی نمایندههای قابل نفوذ و لابی نداریم نمیتوانیم فعال و تأثیرگذار باشیم و نظرات دیگران بر ما تحمیل میشود؛ بنابراین ورای بحثهای ارزشی و ایدئولوژیک باید تنشها را کم کرد و از نظر اقتصادی، تجارتی و بازرگانی فعالانهتر در این نشستها و نمایشگاهها شرکت کنند.
همچنین بخشهای آموزش مجازی، فنی حرفهای و دانشگاههای ما هر چه بیشتر بتوانند با این مؤسسات و مناطق آکادمیک ارتباط داشته باشند زودتر میتوانند با رشتهها، نیازها و دستورالعملهای بینالمللی جدید خود را وفق دهند.
در پایان اگر نکتهای مد نظرتان هست بفرمایید. در بحث آیندهپژوهی چیزی که بتواند ما را غافلگیر کند وجود ندارد و همه چیز قابل پیشبینی و مدیریت است. تاریخچه بیماری به ما ثابت میکند شاید این موجود به صورت طبیعی شکل گرفته باشد، ولی بهصورت استراتژیک و برنامهریزیشده تمام میشود؛ بنابراین ایران زمانی که بتواند مدیریت خوب، فضای باز و سیستم اطلاعات بازرگانی و تجاریاش را استاندارد بکند شنوندههای بیشتری در سطح بینالملل پیدا خواهد کرد.
علاوه براین، دولت باید خدماتش را بیواسطه به مردم برساند. مثلاً اگر قرار است مجموعههای خرد اقتصادی را به یک مجموعه چند منظوره تبدیل کند خودش وارد گفتگو با کاسبان خردهپا شود شرکتهای واسطه را کنار بزند. دولت بیشتر با مردم رابطه داشته باشد و به جای حمایت از گروهها، شرکتها و برنامههای خاص، حامی مردم باشد. نتیجه این امر شفافیت، توسعه و حمایت خواهد بود. یادمان نرود هنگام تأسیس بانک شاهنشاهی دختر شاه قاجار به پهلوی کمک کرد. این نشان میدهد اگر با موضوعات شفاف برخورد بکنیم خودمان به خودمان کمک میکنیم و دست از رقابت میکشیم. پس هرچه شفافیت بیشتری داشته باشیم مردم نیز بیشتر حمایت خواهند کرد.
در حالی که بازار شایعات درباره وضع سلامتی رهبر کره شمالی گرم شده است، مقامات و رسانههای این کشور هیچگونه توضیحی درباره گزارشها درباره بیماری یا سلامتی کیم جونگ اون نمیدهند. سکوت کره شمالی، که میتواند دلایل متعددی داشته باشد، راه را برای انتشار انواع شایعات و گمانهها هموار کرده است.
به گزارش فرارو، کیم جونگ اون کجاست و حال وی چگونه است؟ در پاسخ به این سوال، ادعاهای زیادی مطرح شد. بعضی رسانهها ادعا میکنند رهبر کره شمالی عمل جراحی قلب انجام داده و این عمل ناموفق بوده است. برخی دیگر، حتی از مرگ او سخن میگویند. در این میان، دولت و رسانههای کره شمالی سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی به گزارشها درباره وضعیت کیم جونگ اون نشان نمیدهند.
شایعات درباره رهبر کره شمالی زمانی شروع شد که روزنامه «دیلی انکی»، یک رسانه مستقر در کره جنوبی با محوریت مسائل کره شمالی، در گزارشی اختصاصی مدعی شد که کیم جونگ اون، در ۱۲ آوریل در بیمارستانی خارج از پیونگ یانگ عمل جراحی قلب انجام داده و تحت نظر پزشکان در حال بهبودی است. غیبت کیم جونگ اون از انظار عمومی، خصوصا عدم حضور وی در جشن تولد پدر بزرگش، خبر روزنامه مزبور را باورپذیر کرد. اندکی بعد از انتشار این خبر، شبکه آمریکایی سی ان ان، ضمن تایید عمل جراحی کیم جونگ اون، به نقل از مقامات آمریکایی ادعا کرد که رهبر کره شمالی در خطر جدی است.
ادعاهای دیلی انکی و سیانان، تکذیب شدند، اما نه از سوی کره شمالی؛ بلکه از سوی مقامات چین و کره جنوبی. همین امر این سوال را مطرح کرد که چرا کره شمالی اقدامی برای پایان دادن به شایعات انجام نمیدهد. مثلا بیانیهای صادر کند یا اینکه تصویر جدیدی از کیم جونگ اون منتشر کند.
در روزهای بعدی، شایعات روز به روز بیشتر شد. حالا برخی ادعا میکنند که عمل جراحی قلب کیم جونگ اون ناموفق بوده و او وارد مرحله «زندگی نباتی» شده است. به این معنا که کیم جونگ اون بعد از عمل به هوش آمده، اما آگاهی خود را از دست داده است. یک مجله ژاپنی به نام «شوکان گندائی» مدعی شد که کیم جونگ اون سینه خود را گرفته و به زمین افتاد. سپس به بیمارستان منتقل شد. در بیمارستان، برای باز کردن رگهای کیم عمل استنت گذاری انجام شد. اما دستان جراح از شدت ترس میلرزید و در نتیجه، عمل قلب رهبر کره شمالی موفق نشد. همین مجله، ادعا کرد که کیم بعد از این عمل به حالت نباتی درآمد.
یک روزنامه نگار چینی ادعای مهمتری مطرح کرد. شیجیان ژینگزو، معاون رئیس شبکه ماهوارهای هنگ کنگ (که مورد حمایت پکن است)، ادعا کرد که رهبر کره شمالی مرده است. این روزنامه نگار، طی یادداشتی در شبکه اجتماعی ویبو، به نقل از «منابع بسیار موثق»، از مرگ کیم خبر داد، ولی جزئیات دیگری ارائه نکرد. ژینگزو، از خویشاوندان نزدیک یکی از وزرای خارجه سابق چین است.
چاقی، استعمال شدید دخانیات و کار بیش از حد به عنوان سه علت بیماری کیم جونگ اون معرفی شده اند.
چند دلیل محتمل به رغم همه این ادعاها، کره شمالی هنوز هیچ واکنشی نشان نداده است. از آخرین حضور کیم جونگ اون در انظار عمومی در ۱۱ آوریل تاکنون، رهبر کره شمالی در هیچ فعالیت عمومی شرکت نکرده است. همچنین، هیچ تصویر جدیدی از کیم جونگ اون در رسانههای دولتی کره شمالی منتشر نشد. در چنین مواقعی، معمولا رسانهها برای رد شایعات تصویری از رهبر منتشر میکنند.
البته یک نهاد موسوم به «انجمن دوستی کره» که مورد حمایت پیونگ یانگ است، شایعات پیرامون سلامتی کیم جونگ اون را تکذیب کرد. اما این تکذیب رسمی نبود و از سوی رسانه های کره شمالی یا مقامات بلندپایه کره شمالی صادر نشد. رئیس این انجمن برون مرزی، فردی به نام آلجاندرو کائو دی بنوس است که در توئیتی وخامت حال کیم جونگ اون را تکذیب کرد.
روز چهارشنبه گذشته، خبرگزاری مرکزی کره (خبرگزاری رسمی کره شمالی) گزارش کرد که کیم جونگ اون به پیام تبریک بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، به مناسب تولد پدربزرگش، جواب داده است. اما در این گزارش هم هیچ تصویر جدیدی از رهبر کره شمالی منتشر نشد.
سکوت خبری کره شمالی درباره کیم جونگ اون میتواند چند دلیل داشته باشد. یک دلیل میتواند این باشد که کیم جونگ اون سالم است و میخواهد پس از مدتی شایعات را رد کند. رسانههای کره شمالی ممکن است عامدانه سکوت اختیار کرده و منتظر هستند که با حضور کیم جونگ اون در انظار عمومی، شایعه خود به خود تکذیب شود. این امر میتواند جلوی شایعه پراکنی در آینده را بگیرد.
دلیل دوم این است کیم جونگ اون واقعا مریض است و نمیتوانند شایعات پیرامون سلامتی وی را تکذیب کنند. دلیل سوم نیز میتواند این باشد که کیم جونگ اون مرده یا در آستانه مرگ است و مقامات کره شمالی درگیر بحث جانشینی هستند و بنابراین نمیخواهند با تایید خبر بیماری شدید یا مرگ رهبر، روند جانشینی را مختل کنند. خصوصا که بحث جانشینی در کره شمالی با تسلیحات هستهای این کشور در ارتباط است. برخی کشورها مانند کره جنوبی، آمریکا و ژاپن، مایل اند رهبری سر کار بیاید که به خلع سلاح هستهای تمایل داشته باشد.
هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت که کدام یک از این دلایل درست است. با این حال، اوضاع کره شمالی بسیار عجیب و غریب به نظر میرسد. در این کشور اتفاق بزرگی رخ داده، ولی هنوز به طور رسمی کسی نمیداند این اتفاق چیست. آیا این اتفاق با سلامتی کیم جونگ اون مرتبط است؟ این سوال ذهن بسیاری از ناظران را به خود مشغول کرده است. در غیاب نقش آفرینی موثر و فعال رسانههای کره شمالی، ابهامات بیشتر شده است.
رسانههای خارجی، هر روز خبر جدیدی درباره کره شمالی منتشر میکنند ولی مقامات کره شمالی هیچ موضعی در خصوص آنها نمیگیرند. همین سکوت فضای مناسبی برای انتشار انواع شایعات ایجاد کرده است. به عنوان نمونه، خبرگزاری رویترز اخیرا ادعا کرده چین یک تیم پزشکی به کره شمالی اعزام کرده است. انتشار این خبر در شرایطی که سوالات فراوانی درباره سلامتی کیم مطرح شده، به شایعات دامن زد. برخی ادعا میکنند که هدف چین از ارسال تیم پزشکی، خبرچینی و کشف حقیقت است.
آمریکا و دیگر کشورها نیز از راههای متفاوتی سعی میکنند پشت پرده تحولات کره شمالی را بفهمند. روزنامه «چوسان ایلبو» کره جنوبی، در گزارشی مدعی شد که چهارشنبه گذشته چندین هواپیمای جاسوسی خارجی برای جمع آوری اطلاعات، بر فرار کره شمالی پرواز کردند. به گفته این روزنامه، آمریکا و کره جنوبی برای دریافت اخبار کیم به ماهوارههای جاسوسی، شنود الکترونیک و اطلاعات انسانی اتکا میکنند. یک منبع اطلاعاتی به این روزنامه گفت: «ما تلاش کردیم با (کره) شمالی تماس برقرار کنیم. اما من معتقدم این تلاشها ناموفق بود.»
بهای نفت از اولین شوک نفتی در سال ۱۹۷۳ تاکنون فراز و فرودهای زیادی را طی کرده و از ۵ دلار تا بیش از ۱۴۷ دلار را تجربه کرده است. نگاهی به نوسانات نفت در طی حدود ۵۰ سال اخیر نشان میدهد که با رونق گرفتن اقتصاد یا کاهش تولید، قیمت نفت اوج میگیرد و با توجه به تحولات سیاسی، اقتصادی و حتی موضوعاتی مانند کرونا که این روزها همه ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده و برای اولین بار قیمت نفت را به زیر صفر یا منفی رسانده است کاهش مییابد که در ادامه، آنها را نوشته ایم. میشود فهمید که قیمت کنونی نفت ماندگار نخواهد بود.
۱۹۶۰ - تشکیل اوپک - ۲ دلار
سال ۱۹۶۰ شاید نقطه عطفی برای اندازه گیری نوسانات قیمت نفت تاکنون باشد. در این سال سازمان کشورهای صادر کننده نفت به نام اوپک توسط ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا ایجاد میشود. در سال تشکیل اوپک قیمت نفت هر بشکه یک دلار و ۶۳ سنت بود که تا سال ۱۹۷۳ میلادی هم به حدود ۳ دلار رسید.
۱۹۷۳ - جنگ اعراب و رژیم اشغالگر - ۱۲ دلار
سال ۱۹۷۳ اولین شوک نفتی در جهان رقم خورد و با افزایش خیره کننده چهار برابری همراه شد و اوپک برای اولین بار کنترل قیمتها را از دست شرکتهای چند ملیتی غربی خارج و کانادا، ژاپن، هلند، انگلستان و آمریکا را به دلیل حمایت از اسرائیل در جنگ شش روزه تحریم کرد. بعد از این اتفاق اوپک برای اولین بار بدون مشورت و مذاکره با کمپانیهای نفتی قیمت نفت را افزایش داد که باعث شد قیمت بازار از ۳ دلار برای هر بشکه به ۱۲ دلار افزایش یابد. قیمت نفت تا سال ۱۹۷۹ نوسان زیادی نداشت و بین ۱۱ تا ۱۳ دلار در نوسان بود.
۱۹۷۹ - وقوع جنگ تحمیلی - ۳۵ دلار
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان عراق با حمایت گسترده کشورهای غربی جنگ هشت سالهای را علیه ایران رقم زد. در طی این هشت سال به دلیل کاهش صادرات نفت در ایران که دومین تولید کننده نفت اوپک است و عراق، قیمت نفت جهش بلندی داشت و قیمت نفت تا ۳۵ دلار در هر بشکه رسید.
۱۹۸۶ - قبول قطعنامه - ۱۳ دلار
ایران یکی از بزرگترین تامین کنندگان نفت جهان است و تاثیر زیادی بر روی قیمت نفت دارد. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ ناگهان بازار نفت با شوک بزرگی همراه میشود و افت شدیدی را شاهد هستیم. در این سال قیمت نفت به ۱۳ دلار کاهش یافت و تا ابتدای دهه ۹۰ میلادی قیمت نفت با نوسان کمی همراه بود.
۱۹۹۰ - اشغال کویت - ۴۲ دلار
تهاجم عراق به کویت قیمتهای نفت را در ماه اکتبر این سال به ۴۱ دلار و ۹۰ سنت، که تا این زمان بی سابقه بوده رساند، اما این افزایش بسیار کوتاه بود، چون نیروهای تحت رهبری آمریکا امنیت میدانهای بزرگ عربستان سعودی و خطوط کشتیرانی در خلیج فارس را برقرار کردند و عراق هم در جنگی توسط آمریکا از کویت خارج شد.
۱۹۹۸ - رکود ببرهای آسیا - ۹ دلار
از سال ۱۹۹۷ اقتصاد کشورهای شرق آسیا معروف به ببرهای آسیا وارد دوران رکود میشود و ترس از سقوط، اقتصاد جهانی نفت را در سال ۱۹۹۸ به پایینترین قیمت در آن سالها میرساند. اندونزی، کره جنوبی، تایلند و حتی ژاپن از جمله کشورهایی بودند که این بحران بسیار بر آنها تأثیر گذاشت. بهای نفت خام برنت در پایان این سال به ۹ دلار و ۵۵ سنت درهر بشکه رسید، اما دسامبر سال ۱۹۹۸ نقطه پایان کاهش بهای نفت و آغاز روندی است که طی آن بهای نفت طی ۹ سال ۱۵ برابر افزایش مییابد.
۲۰۰۳ - تهاجم آمریکا به عراق - ۵۰ دلار
با شروع ماجراجویی آمریکا در خاک عراق و تهاجم آمریکا به این کشور صادرات ۲ و نیم میلیون بشکهای عراق تعطیل شد و حضور آمریکا و جنگ افروزی هایش زنگ خطری را در خاورمیانه که بیشترین ذخایر نفت جهان را در خود جای داده به صدا درآورد و دوباره قیمت نفت را بالابرد. مصرف نفت چین هم که سالها رشد اقتصادی دو رقمی را تجربه میکرد، به دو برابر رسید و همین تقاضای زیاد نفت در جهان، قیمت آن را روز به روز بالا برد و تا ۵۰ دلار رساند.
۲۰۰۵ - توفانهای کاترینا و ریتا - ۶۸ دلار
بهای نفت خام در ماه آگوست ۲۰۰۵ به بیش از ۶۸ دلار در هر بشکه افزایش مییابد. توفانهای کاترینا و ریتا که به تاسیسات پالایشی آمریکا در خلیج مکزیک آسیب میزنند، علت این افزایش هستند. میانگین نفت در این سال ۵۰ دلار و ۶۰ سنت بوده است.
۲۰۰۷ - تنش ترکیه و عراق - ۹۰ دلار
هر چند قیمتها در اوایل سال ۲۰۰۷ نسبت به سال ۲۰۰۶ اندکی کاهش یافت، اما ترکیبی از عوامل مانند تنش در مرز ترکیه و عراق و کاهش ارزش دلار، که نفت بیشتر کشورهای مصرف کننده عمده بر اساس آن تعیین میشود، بهای نفت را در اکتبر این سال تا ۹۰ دلار در هر بشکه افزایش داد و این صعود تا سال بعد هم ادامه داشت.
۲۰۰۸ - نفت در اوج - ۱۴۷ دلار
سال ۲۰۰۸ قیمت نفت به اوج خود تاکنون رسید و بعد از این سال بود که روند کاهشی قیمت نفت کلید خورد. قیمت نفت در شش ماه نخست سال ۲۰۰۸ به طور نسبتا پیوسته افزایش داشت و ۱۱ جولای همین سال بهای هر بشکه نفت خام به بیش از ۱۴۷ دلار رسید. به گزارش رویترز، چهار روز بعد از رکورد تاریخی قیمت نفت رئیس فدرال رزرو آمریکا اعلام کرد آمریکا به دلیل رکود اقتصادی به دنبال کاهش تقاضای نفت و فروش نفت است. بعد از این تصمیم چند ماه بعد در اواسط سپتامبر قیمت نفت به کمتر از ۱۰۰ دلار در هر بشکه کاهش یافت و این روند هنوز ادامه دارد.
۲۰۰۹ - دومین رکود اقتصادی - ۶۰ دلار
بحران مالی سال ۲۰۰۸ توسط بسیاری از اقتصاددانان به عنوان بدترین بحران مالی از زمان رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ شناخته میشود. این رکود باعث شد بازارهای سهام در سراسر جهان کاهش شدیدی پیدا کند. این بحران نقش مهمی در شکست کسب و کارهای کلیدی و کاهش ثروت مصرفکنندگان داشت و یک رکود بی سابقه در فعالیتهای اقتصادی در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ محسوب میشد. همین اتفاق قیمت نفت را تا ۶۰ دلار کاهش داد و به تدریج از سال ۲۰۱۱ قیمت نفت افزایش یافت.
۲۰۱۲ - همچنان بالای ۱۰۰ دلار - ۱۱۲ دلار
حذف مالیاتها در بزرگترین کشور مصرف کننده نفت، باعث شد دوباره قیمت نفت روند رو به رشد خود را در پیش بگیرد. بر اساس قانون بودجه ۲۰۱۳ آمریکا، قرار بود از ابتدای این سال مالیاتها در این کشور افزایش پیدا کند، اما نمایندگان کنگره آمریکا پس از بحث و جدلهای بسیار در آخرین لحظات طرح توقف افزایش مالیاتها و کاهش هزینههای عمومی در این سال را به تصویب رساندند که باعث شد قیمت نفت به ۱۱۲ دلار برسد.
۲۰۱۵ - صادرات نفت آمریکا - ۴۹ دلار
یکی از مهمترین دلایلی که به گزارش مرکز پژوهشها در این سال قیمت نفت کاهش چشم گیری پیدا کرد این بود که آمریکا ممنوعیت ۴۰ ساله صادرات نفت را بر عهده داشت. از سوی دیگر موسسه بیکر هیوز هم اعلام کرد تعداد دکلهای حفاری آمریکا در ماه دسامبر افزایش یافته است و افزایش تعداد دکلهای حفاری آمریکا به معنی افزایش بهرهوری تولیدکنندههای نفت است. همین اتفاق قیمت نفت را کاهش داد به طوری که میانگین قیمت در این سال به ۴۹ دلار و ۴۹ سنت در هر بشکه رسید. این قیمت در سال بعد هم روند کاهشی داشت و به ۴۰ دلار هم رسید.
آدم بزرگها به سختی از پس مهار احساسات خودشان برمیآیند؛ چه برسد به بچههای کوچک. از اولین سالهای کودکی مهارتهای عاطفی و اجتماعی بچهها شروع به شکلگیری میکند. با درک درست از عواطف در دوران کودکی، فرد میتواند با دیگران بهتر ارتباط برقرار کند و سلامت روانی داشته باشد. گفتگوی راحت و روراست با بچهها در مورد احساساتی که دارند و دلیل آنها باعث میشود که بتوانند احساسات و عواطف مختلف را بشناسند و به آنها پی ببرند. با همین چند گام ساده میتوانید بابِ گفتگو با فرزندتان را باز کنید و به او کمک کنید تا از عواطفش سر در بیاورد.
۱. گفتگو را شروع کنید
از فرزندتان بخواهید که احساسش را توضیح دهد و با پرسشهایی روشن و ساده در مورد اینکه چه اتفاقی باعث شده است که چنین احساسی داشته باشد، ادامه دهید. برای مثال، «به من بگو چه احساسی داری؟ »، «چه چیزی باعث شده که این احساس را بکنی؟ ».
به جای اینکه تلاش کنید احساس را برطرف کنید و کنار بزنید، با کنجکاوی درمورد آن به بچهها یاد میدهید که بتوانند با عواطف پیچیده کنار بیایند. عجله نداشته باشید که زود بچه را سرحال بیاورید یا مسئله را سریع حل کنید. کنار آنها و مشکلاتشان بنشینید و به آنها یاد دهید که احساسات ترسناک نیستند و همراه با هم میتوانید با آنها کنار بیایید.
۲. برای احساس و عاطفه نام بگذارید
وقتی فرزندتان توضیح داد که چه احساسی دارد به او کمک کنید که نامی بر این احساس بگذارد. آیا عصبانی است؟ نگران است؟ میترسد؟ ناامید شده است؟ خوشحال است؟ این کار به او کمک میکند تا دامنهٔ واژگان بیشتری پیدا کنند و راحتتر بتوانند عواطف خود را بار دیگر که آن را تجربه کردند، تشخیص دهند.
میتوانید به بچهها کمک کنید احساسات شخصیتهای کتابهایی که میخوانند را بشناسند، یا برنامههایی که میبینند و از آنها بپرسید آیا میدانند این شخصیت چه احساسی دارد، این کار به پرورش مهارتهای غیرکلامی بچهها کمک میکند.
۳. به آنها بگویید که داشتن احساسات اشکالی ندارد
مهم است که فرزندتان بداند داشتن احساسات گوناگون هیچ اشکالی ندارد، حتی اگر احساس خوبی نباشد. تجربهٔ حسهایی مثل حسادت، بدخواهی و حتی خودخواهی به آنها کمک میکند که خودشان و دیگران را بهتر بشناسند.
برای آنها توضیح دهید که همهٔ ما احساسات چالشبرانگیزی را تجربه میکنیم و کاملاً طبیعی است که آدم حسهای گوناگونی داشته باشد و خوب است که دربارهٔ آنها حرف بزنیم و بگوییم چه احساسی داریم. ماجرا را با سرخوشی و سرگرمی پیش ببرید و آن را خیلی بزرگ نکنید، چون آنوقت عواطف شدیدتر میشود، بهویژه اگر احساس ناراحتی و نگرانی باشد.
۴. دریافت حالتهای صورت
تشویق بچهها به تشخیص و شناخت حالتهای مختلف صورت کمک میکند که بتوانند ارتباط خوبی بین آنچه حس میکنند و آنطور که به نظر میرسند، برقرار کنند. لبهای پایینافتاده نشانهٔ ناراحتی و لبهای رو به بالا نشانهٔ خوشحالی است. به صورت یک بازی چهرههای مختلف برای احساسات گوناگون را تمرین کنید، این کار به فرزند شما کمک میکند تا بداند احساسات مختلف بر چهرهٔ افراد چگونه نشان داده میشوند.
۵. از تجربههای خودتان بگویید
احساسات بسیار پیچیدهای وجود دارند که توضیح دادن آنها برای بچه سخت است. با تعریف کردن مثالهایی از زمانی که چنین حسی داشتید، کمک کنید بچه آن را بفهمد. میتوانید برای او تعریف کنید که چه اتفاقی افتاد که چنین حسی پیدا کردید و چه کردید که حالتان بهتر شد. ممکن است برای بچهها هم بیان دقیق حسی که دارند سخت باشد، پس از تجربههای خودتان بگویید، سؤالهای باز بدون پاسخ معین مطرح کنید تا کار را برای کوچکترها آسان کنید.
۶. از کمک خواستن نترسید
اگر فکر میکنید فرزندتان بیشتر اوقات خیلی نگران، ناراحت یا عصبانی است و دلیل آن را نمیدانید، بد نیست کمک بخواهید. بچههای کوچک از عواطف تازه وحشت میکنند و هر کدامشان انبوهی از احساسات و عواطف تازه درونشان مدام میجوشد و نمیدانند با آنها چه کنند. شما میتوانید با گفتگو و با صداقت و راحتی کامل به آنها کمک کنید، اما اگر فکر میکنید که خودتان نگران و درگیر هستید، بد نیست از پزشک خود کمک بخواهید.
چندی پیش اخباری مبنیبر تردید در پخش سریال «زیر خاکی»، به کارگردانی جلیل سامان، منتشر شد. توقیف «زیرخاکی» ربطی به محتوا و ممیزی نداشت و شاید با کوتاه شدن برخی سکانسهای مرتبط با حضور خانم بازیگر مشکل حل نمیشد. ظاهراً علت برمیگردد به رفتار حاشیهساز گوهر خیراندیش بازیگر این سریال که چندی پیش به مراسم خارج از عرف ازدواج دخترش در خارج از کشور رفته بود.
اما چند سؤال درباره حاشیههای «زیرخاکی» به ذهن میرسد. آیا تلویزیون پیشبینی برای جلوگیری از رفتارهای نا به هنجار بازیگران سریالها داشته است؟ شواهد نشان میدهد سیمافیلم در قراردادهایی با تیم سازنده، چه کار اولیها و چه حرفهایها تعهداتی میگیرد یعنی ضوابطی تنظیم میشود تا اجازه رفتارهای نا به هنجار و خلاف عرف نداشته باشند.
ضبط سکانسهای مربوط به گوهر خیراندیش تمام شده بود و برای مراسم دخترشان به خارج از کشور رفتهاند؛ آیا کاری که هزینه چند میلیاردی با کارگردان و بازیگران صاحبنام ساخته شده و مربوط به انقلاب اسلامی است باید به تاوانِ، رفتار غیراصولی و غیرحرفهای بازیگرش پخش نشود؟ سریالی که غیرمستقیم و زیرپوستی حکومت پهلوی و ماهیت آن را افشا کرده است. کاری که با این هدفگیری درست آمده آیا تصمیم منطقی است که با این هزینه میلیاردی که از بیتالمال شده، سریال به راحتی کنار گذاشته شود. یا بهتر است که از این سرمایه کشور و تلویزیون در شرایطی که به علت کرونا حادث شده مردم از دیدن یک اثر هنری، با پیام ارزشمند محروم شوند.
حالا، اما مدیر گروه فیلم و سریالِ سیمافیلم خبر داده است که این سریال از شنبه ۶ اردیبهشت روی آنتنِ شبکه یک خواهد رفت. بهرنگ ملکمحمدی همچنین تاکید کرد صدا و سیما، رفتار خارج از عرفِ گوهر خیراندیش را به صورت حقوقی پیگیری خواهد کرد.
گوهر باید محاکمه شود!
حواشی پیرامون این سریال جنجال زیادی بهپا کرد و نظرات متفاوت منتقدان سینما و تلویزون را دربر داشت. نیما حسنی نسب منتقد سینما در واکنش به این اتفاقات نوشت: خیلی مضحک است؛ جنجال بر سر پخش یا حذف یک سریال ماه رمضان بهخاطر حواشی حضور گوهر خیراندیش در امریکا حسابی داغ است و طرفین با آب و تاب حرف میزنند و کارگردان به بازیگرش میتوپد و این وسط کیهان هم تیتر میزند «گوهر باید محاکمه شود.»
نکتهی بامزه و مضحکهی اصلی اینجاست که همزمان با این جار و جنجال، هر شب سریال «میوه ممنوعه» با بازی گوهر خیراندیش روی آنتن میرود. طی دو هفته اخیر هم لااقل من دو فیلم با بازی خیراندیش در شبکههای مختلف سیما دیدهام و دو سه شب پیش هم قسمتی از «خندوانه» پخش شد که مهمانش خیراندیش بود. ما را گرفتهاید یا واقعا اوضاع سازمان اینقدر آشفته شده؟
اکبر عالمی، عضو هیأت علمی دانشگاه و منتقد سینما و تلویزیون پیرامون پخش سریال ماه رمضانی «زیر خاکی» نیز این چنین گفت: «ما قرار نیست با برنامهها و سریالهای تلویزیونی، شخصی برخورد کنیم و اگر برخی از رویدادها با مذاق ما سازگار نیست کل زحمات یک مجموعه را طی ماهها و سالها زیر سوال ببریم. در عصر تکثر اندیشهها با حجمی از کانالها و برنامهها در سراسر دنیا نیازمند آنیم تا سلایق شخصی را کنار بگذاریم و برای حفظ مصلحت تلویزیون و جامعه توفیق آن را در بین مخاطبان و بعد از پخش مجموعهها و برنامهها نظارهگر باشیم.»
دلخوری کارگردان
جلیل سامان، کارگردان سریال «زیرخاکی»، که دلیل احتمال توقیف سریالش را گوهر خیراندیس میدانست، در گفتگو با رسانهها گفت: «من فکر میکنم این اخلاق غیرحرفهای است. من فقط از منظر اخلاق حرفهای نگاه میکنم. اخلاق حرفهای ایجاب میکند وقتی آدم به یک کاری متعهد است و با یک سری افرادی چند ماهی زندگی کرده و نان و نمک همدیگر را خوردند، باید مراقب رفتارش باشد و کاری نکند که برای آن اثر و همکارانش اتفاق بدی بیافتد.»
وی ادامه داد: «واقعیت این است که من خیلی دلخور هستم. اگر به واسطه حاشیه خانم خیراندیش قرار باشد کار به حاشیه برود و ممیزی بیشتری اعمال گردد، من ایشان را مقصر میدانم. امیدوارم ایشان یک جوری خودش را تبرئه کند و از آن ماجرا فاصله بگیرد. فکر میکنم ایشان از نظر حرفهای بد کردند و ما را در شرایطی قرار دادند که صحبت این شود که آیا سریال ما پخش میشود یا نمیشود.»
برخورد حقوقی با خانم بازیگر
ملکمحمدی، مدیر گروه فیلم و سریال سیمافیلم، در گفتگو با روابط عمومی سیمافیلم درباره با حواشی سریال «زیرخاکی» گفت: «مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی» با توجه به مضمونی که روایت میکند، با زبان شیرین طنز، یکی از آثار قابلتوجه در حوزه تاریخ معاصر و انقلاب خواهد بود. این مجموعه به نقد دوره پهلوی و ساواک با لحنی مفرح میپردازد و حتماً توان جذب مخاطب را دارد. گروه سازنده زحمت زیادی برای ساخت این مجموعه متحمل شدند که نباید با رفتار غیرحرفهای و غیرمعمول یک بازیگر آن را نادیده گرفت.»
وی بدون نام بردن از گوهر خیراندیش، تاکید کرد: «خانم بازیگر چند ماه بعد از پایان کارش در سریال «زیرخاکی» در آن میهمانی حاضرشده است و نه قبل یا حین فیلمبرداری. این عمل او در این محفل را که خلاف شرع و هنجارهای جامعه است، محکوم میکنیم؛ همانطور که پیشتر تهیهکننده و کارگردان مجموعه این کار وی را محکوم کردند و بر اساس قرارداد منعقد شده و تعهدات مطرح شده، سازمان صدا و سیما این موضوع را از طریق حقوقی پیگیری خواهد کرد.»
مدیر گروه فیلم و سریال سیما فیلم توضیح داد: «تعهداتی که عوامل سازنده آثار نمایشی به سازمان میدهند تنها در جهت صیانت حرفهای و اخلاقی از هنرمندان شریف کشور و تلاشهای هنرمندانه آنان است و البته با معدود ساختارشکنیها حتماً برخورد قانونی خواهد شد. همچنین به عنوان مدیریت پیشگیرانه، طبق آییننامههای سازمانی که متمرکز بر رعایت حدود دینی و ملی است، با هنرمندان همکاری خواهد شد.»
ملک محمدی در ادامه گفت: «با در نظر گرفتن شرایط و بررسیهای کارشناسی و تصمیم جامع سازمانی که نتیجه تایید مسئولان ارشد سازمان است، همچنان تصمیم بر پخش سریال همزمان با اولین روز ماه مبارک رمضان (شنبه ۶ اردیبهشت) است و انشاءالله هر شب سریال «زیر خاکی» میهمان خانههای مردم از شبکه یک سیما خواهد بود.»
لازم به ذکر است نقش اول مرد سریال زیرخاکی به عهده پژمان جمشیدی و نقش اول زن را ژاله صامتی عهدهدار است و هادی حجازیفر، نادر فلاح، امید روحانی، ایرج سنجری، اصغر نقیزاده و... نیز در این سریال ایفای نقش میکنند.
«زیرخاکی» از آثاری است که سعی دارد بخشی از فرآیندهای اجتماعی کشور را با نگاهی متفاوت روایت کند. داستان سریال درباره مردی است که به دنبال «زیرخاکی» است و برای یافتن گنج درگیر ماجراهایی میشود.
«زیرخاکی» از تولیدات گروه فیلم و سریال سیمافیلم به شمار میآید.
در روزهایی که تمام نماگرهای اقتصاد ایران آدرس رکود و تورم را به ما میدهند و دخلمان در برابر خرجمان شرمنده است، وقتی که با آمدن ویروس کرونا هر آنچه از قبل داشتیم را هم داریم از دست میدهیم و هزاران نفر یا از کار بیکار شده یا با دستمزد حداقلی مجبور به کار هستند و چرخ تولید لنگانتر از قبل شده است، شاید داغشدن بازار بورس و شرطبندی در چنین اقتصادی آن هم در این روزها بیمعنا نباشد. هر دوی آنها یک فصل مشترک دارند: با ریسککردن پولدار شوید، فوری پولدار شوید و چه چیز فریبندهتر از این گزارهها در روزهایی که پولدرآوردن سختتر از قبل شده و استیصال پررنگترین احساسی است که توده مردم تجربه میکنند.
هر صفحهای را در اینترنت باز میکنید، احتمالا تبلیغی از یک سایت شرطبندی میبینید و در میان برخی شاخهای اینستاگرامی هم بساط قمار و قماربازی داغ است. سایتهایی که حالا به گزینههای قمارشان یک گزینه دیگر هم اضافه کردند؛ شرطبندی بر سر کرونا.
این سایتها بهجز تراکنش با ارزهای دیجیتال، ریالی هم کار میکنند، بعضی از آنها از همین درگاههای داخلی استفاده و برخی هم با حسابهای اجارهای و کارتبهکارت پول جابهجا میکنند. یکماهی چند تا از این سایتها را دنبال میکردم و مراحل تأیید کاربری تا مرحله گرفتن شماره حساب را ادامه دادم، جالب است بیشتر این سایتها از حسابهای بانکهایی استفاده میکنند که وضعیت کفایت سرمایه و گزارشهای مالی خوبی هم ندارند. هشت ماه از زمانی که آذریجهرمی از این سایتها حرف زد، گذشته است. «من بهزودی پشتپرده اینها را افشا میکنم. زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعا شومی است. نقل و انتقال مالی شرطبندی در حال حاضر در شبکه بانکی کشور انجام میشود. بحث زیاد است، اما باید بهموقع دربارهاش صحبت کرد».
اما از سکوت وزیر ارتباطات هشت ماه بعد از وعده اش پیداست که گویا هنوز «موقع مناسب» نرسیده است. طبق پیگیری ما این سایتها گردشهای مالی بالاتر از یک میلیارد در ماه دارند و البته باختهای فراوان که هزینه آن از جیب ۱۸ تا ۳۰ سالههایی میرود که بیشترین کاربران این سایتها را تشکیل میدهند. در این گزارش با جستوجوی سازوکارهای این سایتها و گفتگو با چند نفر از کسانی که تجربه کار در این سایتها بهعنوان پشتیبان و امور مالی داشتهاند، از این میگوییم که چطور میزهای قمار اینترنتی در ایران چیده میشوند، آدمها را دور میز میآورند و البته هم قمار میکنند و هم پولشویی. تمامی اسامی در این گزارش مستعار است و همینجا از کسانی که خطر کردند و از پشت صحنه این سایتها حرف زدند، تشکر میکنیم.
شرق: بسازوبفروشی میآید و صاحبان خانهها و مغازههای یک محدوده را راضی میکند که ملکشان را بکوبند، او یک پاساژ بسازد و به هرکدامشان یک مغازه بدهد. خانهها و مغازهها تخریب میشوند و پاساژ ساخته میشود، اما نه مشتری میآید و نه مشتری میرود، نه برای پرکردن آن مغازهها پولی وجود دارد و نه جمعیت و درآمد آن شهر کوچک میتواند پاساژ را شلوغ کند. یکی پیدا میشود که میگوید من رسم پولدرآوردن را بلدم؛ پیشنهادی که برای آن پاساژ متروکه و چند کاسب شکستخورده و خموده فریبانگیز است، رسم طرف شرطبندی بود.
با خودش مشتری به سایت میبرد و روی بازیهای فوتبال شرط میبندد. سال ۹۰ است و هیچکدام از مغازهداران نه انگلیسی بلد هستند و نه اینترنت و نه حتی میدانند برترینهای فوتبال چه تیمهایی هستند. «علی»، اما برایشان از سایتهایی حرف میزند که از طریق او میتوانند واردش شوند، شرط ببندند و سود کنند. مغازهدارها پولی را باید از قبل میدادند و در ازای میزان پولی که میخواستند شرط ببندند، چک میکشیدند. برخی از آنها چند باری پولی هم بردند و بیشتر آنها باختند. یکی از کاسبها در یک دوره تا ۷۰ میلیون تومان (سال ۹۱) شرط بست، همه را باخت و مجبور شد از آن شهر برود.
این روایت اولین مواجهه «خسرو» با سایتهای شرطبندی است. او آن موقع نوجوان بود و در شهرشان این شرطبندیها را دیده و شنیده بود؛ زمانی که هنوز سایت شرط بندی فارسی به این صورت رایج نشده بود. هشت سال بعد دنبال کار بوده و یک دوست مجازی پیشنهاد کار در یکی از همین سایتها را به او میدهد و او را مطمئن میکند که این سایت مجوز بینالمللی دارد. خسرو بدون امنیت، اما با رقم حقوقی بالاتر از دستمزد هرگونه کاری که میتوانست داشته باشد، بهعنوان پشتیبان در یکی از این سایتها مشغول به کار میشود؛ بدون چهره و هویت خود و در قالب یک اکانت. نیروی کار سایر سایتها هم به همینشکل وارد سایتهای «بِت» میشوند.
یک نفر از کسانی که در آنجا کار میکند، آنها را به سایت معرفی میکند، یک اکانت با اسم مستعار میسازند و از طریق اسکایپ یا یکی دیگر از شبکههای پیامرسان با یکدیگر و کاربران سایت در ارتباط هستند. محل کاری که البته هیچ کس در آن چهره ندارد؛ از مدیران سایت تا پشتیبانها و کارکنان امور مالی و البته بهجز کسانی که قرار است هویت و شناسنامه آنها به کار مدیران سایت بیاید. مدیران سایت به کارکنان تأکید میکنند که با یکدیگر ارتباط نگیرند و از هویت هم بیاطلاع بمانند. کارگران سایت خودشان اگر بخواهند هم بههیچعنوان حق شرط بندی ندارند و در صورت بستن شرط از کار اخراج میشوند.
دفتر مرکزی اکثر این سایتها یا در ترکیه است یا ارمنستان. یکی از کسانی که بهعنوان پشتیبان در یکی از این سایتها مدتی کار میکرده، میگوید: «در اسکایپ چند گروه داشتیم، یکی گروه ارتباطی پشتیبانها با یکدیگر، یکی گروه امور مالی، یکی گروه ارتباطی مدیران سایت با پشتیبانها و امور مالی. طی کار متوجه شدم، مدیر اصلی سایت فردی ترک به نام «آتش» است و حتما در پیامهای ارسالی باید با نام «آتشبیک» او را صدا میکردیم، اگر آتش خالی صدا میکردیم، عصبانی میشد و حتی ممکن بود اخراج شویم.
در این گروه حتما باید به زبان انگلیسی یا ترکی حرف میزدیم. هیچکس چهره دیگری را نمیدید، اصلا یکدیگر را نمیشناختیم و تأکید میکردند که اصلا سراغ شناختن هم نرویم». در این سایتها شرطبندی بر سر هر چیزی پیدا میشود؛ کازینو، ورزشی، فوتبال واقعی، فوتبال غیرواقعی و در عالم آنلاین و این روزها بر سر زمان بهپایانرسیدن کرونا یا اینکه این ویروس چند نفر را میکشد.
«طی کارم با سایت موارد عجیب شرطبندی در سایت کم ندیدم؛ برای مثال اینکه «سرسی»، بازیگر سریال بازی تاج و تخت، در کدام سری سریال میمیرد. رئیسجمهور فلان کشور چه کسی میشود؟ اسکاتلند در چه سالی از بریتانیا جدا میشود؟ یا خندهدارترین آن شرطبندی بر سر زمان پایان جهان بود. یکی از کاربرها درباره این شرطبندی پرسیده بود حالا به فرض شرط ما از آخرالزمان درست دربیاید، چه کسی قرار است در جهان بیجهان، پول بردن شرط را بدهد؟».
هرچقدر رقم بالاتر، امکان باخت بیشتر
کاربران اولین کسانی هستند که در این سایتها با چهره و هویت رسمی خود میآیند. آنها باید هویت خود را بهطورکامل در فرمهای شناسایی سایت ثبت کنند و بعد از اولین شارژ و چککردن هویتشان، اکانت آنها از سوی سایت تأیید میشود. طبق مشاهدات کسانی که در این سایتها مدتی کار میکردند، کاربران معمولا در رده سنی ۱۸ تا ۳۰ سال هستند، هرچند میان آنها برخلاف مقرراتی که سایتها روی تارنمای خود قرار دادهاند، کاربر زیر ۱۸ سال هم هست و کاربران با سنهای بالاتر نیز زیاد در این سایتها شرط میبندند.
«یکی از کاربرانی که من خودم دیدم، ۱۵ سالش بود، هرچقدر اکانت باز میکرد، سایت بعد از مدتی اکانتش را میبست. حدود صد اکانت در سایت باز کرد و تا قبل از مسدودشدن اکانتش و بازکردن این اکانتها شرطهایی میبست. یا یک خانمی بود که میان کاربرها معروف بود. در نوبتهای مختلف نزدیک ۷۰ میلیون تومان به حساب سایت واریز کرده بود و همه آن را باخت. معمولا رقمهای بالا امکان باختشان خیلی زیاد بود».
برای عضویت در سایت، کاربر باید تمامی اطلاعات و مشخصات کارت ملی و کارت حساب بانکی خود را در اختیار سایت قرار دهد و کارت بانکی حتما باید به نام خود کاربر باشد. بهجز شارژ اولیه، در بیشتر سایتها کاربر برای هر نوبت شرطبندی، باید حساب خود را با توجه به مبلغ تعیینشده شارژ کند. «هر کاربر برای ورود به سایت ابتدا باید ۲۰ هزار تومان خرید اعتبار میکرد و بعد این مبلغ به ۵۰ هزار تومان رسید. شارژ اولیه در سایتهای مختلف بین ۱۰ هزار تومان تا ۵۰ هزار تومان متغیر است». کاربر اگر ببازد هم نمیتواند مبلغ شارژ اولیه خود را برداشت کند؛ چون برداشتها کف دارد و معمولا زیر ۵۰ هزار تومان قابل برداشت نیست.
درباره اینکه چند نفر میروند و در این سایتها شرط میبندند، نمیشود عدد مشخصی داد و گردش مالی مجموع این سایتها در تاریکی محض است. تعداد کاربران بازدیدکننده سایتهایی که معروفتر و بهاصطلاح معتبر هستند، روزانه تا هزار نفر هم میرسد؛ اما تعداد کاربرهای فعال و میزان تراکنش آنها در دورههای مختلف، متفاوت است. روزهای جام ملتهای آسیا در یک سال اخیر اوج «شرطبندی کن و ببر» این سایتها بود. ۲۴ساعته صدها کاربر در سایتهای مختلف شرط میبستند و شرط میبستند. در همین ماهها طبق گفته چند نفر از کسانی که مدتی در این سایتها کار کردهاند، گردش مالی بالای یک میلیارد تومان در سایتهای معروفتر بوده و دوره کسادی این سایتها نیز زمان قطعی اینترنت در سال گذشته بود. البته این سایتها ضرر خودشان را جور دیگری جبران کردند که در ادامه میگوییم.
حسابهای اجارهای ارزان و چندروزه
این سایتها عموما ۲۴ساعته آنلاین هستند و کار پشتیبانها، پاسخدادن به سؤالات کاربران است. شیفت کاری بیشتر آنها، هشت تا ۱۲ساعته است و بدون مرخصی؛ اما کار مهمتر پشتیبانها، دادن شماره کارت به کاربران برای پرداخت شارژ است. فرض کنید کاربری در سایت ثبتنام کرده و مبلغ واریزی خود را مشخص کرده، پشتیبان در عرض سه تا ۱۰ دقیقه باید شماره کارت و مبلغ و جزئیات هویتی کاربر را چک کند و اگر یک دقیقه بیشتر از زمان تعیینشده باشد، جریمه خواهد شد. پشتیبانها باید شماره کارت را همان لحظه بدهند.
این شماره کارتها هر چند روز یک بار عوض و شماره کارت جدیدی جایگزین میشود. این چرخش شماره کارتها هم چند دلیل دارد؛ یکی اینکه پرداختیها نباید در یک کارت میماند و مدیران بانک سریع وجه را به حساب ذخیره خود منتقل میکردند، یکی دیگر اینکه امکان شناسایی کارت را پایین بیاورد و دست آخر هم اینکه ممکن بود این کارتها در پی شکایت یا پیگیری پلیس فتا مسدود شوند و به همین دلیل باید سریع یک کارت دیگر جایگزین میشد. بهجز کاربران، صاحبان حسابها هم کسانی هستند که با هویت رسمی خود وارد سایت شدهاند.
«به ما میگفتند اگر کسی را میشناسید که تمایل دارد با حساب بانکی خود در سایت کار کند، معرفی کنید. معلوم بود که به واسطه همین معرفیها، صاحبان کارتها را پیدا میکنند. بیشتر حسابها هم از روی اسمشان معلوم بود که با هم فامیل هستند و وارد سایت شدهاند. سایت به آنها پولی میداد و در واقع هویت و حساب بانکیشان را اجاره میکرد. آنها هیچ اختیاری در برابر حسابشان نداشتند و همه چیز مانند رمز بانکی در اختیار مدیران سایت بود». در ازای اجارهدادن حساب به سایت، پول اندکی در حد دو درصد حجم تراکنش به صاحبان حساب داده میشود و البته در برخی موارد هم به نام کاربران حسابهایی باز میشود و مدتی سایت با آن کار میکند و بعد هم مسدود میشود.
حالا اگر در این میان فردی هم از حسابی که اجاره داده، پول برداشت کند، پول از حساب کسانی که معرف او بودهاند کم و معرف هم از کار اخراج میشود. البته سایتها کلکهای دیگری هم میزنند؛ «یک بار مدیران سایت گفتند در شیفتی که ما کار میکردیم، ۴۰ میلیون تومان دزدی شده؛ یعنی اینطور که صاحب یکی از حسابهای اعلامی در سایت رمز دوم کارت را عوض کرده و ۴۰ میلیون تومان برداشت کرده است. ما نفهمیدیم آیا واقعا این اتفاق افتاده یا نه، ولی آن را بیاحتیاطی ما جلوه دادند و ۴۰ میلیون تومان فرضی گمشده را بین ما هشت نفر شیفت کاری تقسیم کرده و از حقوقمان کم کردند.
ما بیچهرگان و هشت اکانت اسکایپی هم که طبیعتا هیچ شکایتی نمیتوانستیم بکنیم. از یک جایی به بعد به هر بهانهای جریمه میکردند؛ تا جایی که مثلا اگر در گروه ارتباطی منشنت میکردند، تا پنج دقیقه جواب نمیدادی، ۵۰۰ هزار تومان جریمه میشدی. میدانستند ما هم به پول احتیاج داریم که حاضر شدیم چنین جایی کار کنیم، به این جریمهها ادامه میدادند».
جفتشیش پولشویی روی صفحه بت
اما این عوضکردن حسابها و اجارهکردن آن هم کاری نیست که برای سایتها چندان راحت باشد. «یک بار اتفاقی افتاد؛ یک نفر به پشتیبانی پیام داد که باید با من قیمتی را توافق کنید و بدهید تا حسابهایتان را لو ندهم. او ادعا میکرد با دادستانی در ارتباط است؛ درصورتیکه هر شهروندی اگر شماره کارتهایی که سایتهای شرطبندی کار میکنند به پلیس فتا بدهد، حساب فرد مسدود میشود. مدیر سایت هم با این استدلال که از کجا معلوم این بار پول را بگیرد و باز شکایت نکند، پولی به آن نداد؛ اما در دو هفته هر شماره کارتی که سایت به کاربران میداد، مسدود میشد.
تا جایی که در آن دو هفته سایت حدود ۴۰ شماره کارت عوض کرد. یادم میآید در همین دوره، سایت بیشتر از ۲۰۰ میلیون تومان ضرر کرد. بعد از این قوانینشان را سختگیرانهتر کردند. دیگر فقط زمانی حق داشتیم به کاربر شماره کارت بدهیم که شناسه کارت او را دریافت میکردیم؛ یعنی به هرکسی نمیتوانستیم شماره حساب را بدهیم و باید حتما کاربری میبود که در یک ماه گذشته عملیات شارژ انجام داده باشد.
بعد گفتند فقط به کسانی شماره کارت دهید که طی ماه اخیر حتما یک میلیون تومان حساب خودشان را شارژ کرده باشند. گرچه با این روند تعداد کاربرانشان افت کرد، اما اینطوری توانستند یک مدت جلوی بستهشدن حسابها را بگیرند». اما جالب است که همین سایت بعد از گذران این دوره یک سایت دیگر هم راهاندازی میکند.
«سایتی که من مدتی با آن بهعنوان پشتیبان و بعد امور مالی کار میکردم، طرف قرارداد با بت کانستراکت بود و از آنجا پنل شرط بندی خودش را میگرفت. در امور مالی میتوانستیم واریز و برداشتیها را ببینیم. حتی در ماههای خوب هم برداشتها بیشتر از واریزیهایشان بود. البته این فقط برای ریالی بود و من از از وضعیت تراکنشهای فوچری خبر ندارم. شاید روی بیتکوین و دیجیتال سود میکردند. اما مثلا در یک ماه یک میلیارد واریزی و مثلا در همان ماه یک میلیارد و ۵۰ میلیونتومان برداشت داشتند.
این میزان سود عجیب بود و بهنظر میرسید تمام سود مالی این سایتها فقط از برداشتهای ریالی و فقط فعالیت شرطبندی نیست. البته در ماههایی هم این سود بیشتر از اینها بود و به رقمهای بالای ۳۰۰ میلیون تومان میرسید. بعد بنا بر ادعای خودشان حتما باید به آن کازینوی اصلی هم پورسانتی میدادند».
همین سود کم برخی از این سایتهای شرطبندی این احتمال را تقویت کرده که این سایتها فقط پوشش کار اصلی افراد پشت سایت است و کار اصلی آنها پولشویی بهواسطه اطلاعات هویتی افراد است.
ابتکار بهروز در کلاهبرداری
این سایتها راههای مختلفی برای بهجیبزدن پول دارند. یکی از آنها کلاهبرداری سر قوانین شرطبندی است. «اوایل که رفته بودم، دیدم متن مقرراتی که در سایت برای کاربران گذاشته بودند، انگار از گوگلترنسلیت ترجمه شده است و اصلا واضح نیست. به همان کسی که در پشتیبانی با او در ارتباط بودم، گفتم و او هم گفت تو متن را ویرایش کن. نشستم ویرایش کردم، ولی آنها هیچوقت از این ویرایش استفاده نکردند و انگار اصرار داشتند این قوانین نامفهوم و گنگ باقی بماند. اینطوری همیشه امکان هرگونه تفسیری از قانون سایت وجود داشت و مسئولیت اشتباه برعهده خود کاربر بود.
کاربری مثلا بازی را برده بود و باید پول به حسابش واریز میشد، اما پرداختی صورت نمیگرفت، وقتی هم میپرسید چرا پول من را واریز نکردید، میگفتند فلان قانون را رعایت نکردی، آن قانون هم آنقدر مبهم نوشته شده بود که امکان هرگونه برداشتی از آن بود. مخصوصا کمسن و سالها که با دقت نمیخوانند، خیلی ممکن بود این اتفاق برایشان بیفتد. اگر هم مقررات را به زعم سایت رعایت نمیِکردند، حسابشان با هرقدر موجودی داخل آن صفر میشد و یک قران هم در ازای شرطبندی دریافت نمیکردند. چون سایت میگفت تقلب کردی یا فلان قانون ما را رعایت نکردی.
مثلا اگر روی هر دو نتیجه یک بازی شرط میبست یا اینکه هم روی اینکه این بازی حداقل دو گل دارد شرط میبست و هم روی سه گل. در این صورت حسابش را صفر میکردند. خود کاربرها هم توسط مدیران سایت دستهبندی میشدند، برخی هایریسک و برخی لوریسک هستند. براساس همین دستهبندی مبلغ شرطبندی آنها را محدود میکرد».
یکی دیگر از چیزهایی که این سایتها به عنوان تقلب شناسایی کرده و از آن به هر بهانهای برای به جیبزنی موجودی حساب کاربران استفاده میکنند، «مارتینگل» است. این اصطلاحی است که در بازی رولت رایج است. کسی که شرطبندی میکند برای پوشش هر ضرر احتمالی بهشکل تصاعدی شرط میبندد. مبلغ شرط خود را مرتب بالا میبرد تا بالاخره به برد برسد. اینطوری ضرر اولیه خود را جبران میکند. زمانی که این سایتها روزهای پرسودی را طی میکنند درصورت دیدن مارتینگل از سوی کاربران به آنها تذکر میدهند، اما در عموم موارد حساب آنها را صفر میکنند.
«مثلا دورهای که سایت خیلی وضعش کساد بود، در حالی که کاربر مارتینگل هم نکرده بود، حسابش را صفر میکردند و به ما میگفتند هر کسی پیام داد که چرا پولش را واریز نکردیم، بگویید شما مارتینگل داشتهاید. کسی هم اگر میگفت من نمیدانستم مثلا باید به او میگفتیم الان کسی تو گوش شما بزند، میتوانید بگویید من نمیدانستم زدن بد است.
مارتینگل بدیهی است که نقض قانون است. منظور اینکه باید به چنین استدلالهای واهی رو میآوردیم، در صورتی که در قوانین سایت نیامده بود و کاربر واقعا ممکن بود نداند و حتی دانستنش هم اهمیتی نداشت، چون سایت میتوانست پول هر کاربری را به بهانه اینکه مارتینگل دارد، نپردازد. این یکی از راههای کلاهبرداری از کاربران و همینطور جبران ضررهای مقطعی سایتهای شرطبندی است».
ماجرای اخراج یکی از پشتیبانهای این سایتهای شرطبندی شاید روایت وضعیت بسیاری از این سایتها باشد و ترفندهایی که برای پول بیشتر درآوردن و ماندن در صحنه انجام میدهند. «یک ارمنی بود که کارهای بیتکوین و سرور را انجام میداد. سایت فیلتر نبود و هر زمانی که فیلتر میشد، سریع یک دامنه جدید تعریف میکرد. واسطه بین کازینو اصلی (بتتراکس) و سایت هم همین بود. این یک تیم جدید ایرانی-ارمنی آورد که به نظر زیر ۱۸ سال بودند. دفتری در ارمنستان راه انداخت و با همین نیرو و البته با دستمزد بسیار ناچیز شروع به کار کرد. اینطور ریسکداشتن نیروی ساکن ایران را برای خودش پایین آورد و هم با پرداخت حقوق کمتر به کار سایت ادامه داد.
ایجنتهای اینستاگرامی
بازار قماربازی مانند هر بازار دیگری یکسری دلال دارد؛ دلالهایی که اینفلوئنسر هستند، طرفدار و البته «حرفگوشکن» زیاد دارند یا اینکه مانند برخی اینستاگرامرها با تبلیغهایی فریبنده دل خیلیها را برای «آسان پولدار شویم» به دست میآورند و وسوسه حداقل یک بار تجربهکردنش را به دل طرفداران میاندازند. «علی» ابتدای قصهمان در آن شهر کوچک را یادتان میآید، او مجموعهدار، دلال یا بهاصطلاح ایجنت سایت شرطبندی بود. در زبان فارسی هم معادلی برای آن داریم: «جیزگَر».
جیزگرها در فرهنگ قدیمی شرطبندی در ایران کسانی بودند که خودشان شرطبندی نمیکردند، اما با خودشان شرطبندی باز پای بساط میآوردند و گاهی هم به قماربازان پول قرض میدادند و بعد با سود زیادی پول را پس میگرفتند. ایجنتها هم همین کار را میکنند، با این تفاوت که پولی قرض نمیدهند، بلکه از باخت زیرمجموعههایشان سود به جیب میزنند. احتمالا در صفحات مجازی تلگرامی یا اینستاگرام در فعالیت برخی اینفلوئنسرها تبلیغ سایتهای بت را دیدهاید. آنها اگر فقط مبلغ شرطبندی نباشند، ایجنت سایت شرطبندی هستند که تبلیغش را میکنند.
«بیشترین سود برداشتی را مجموعهداران داشتند. آنها از باخت کسانی که به سایت میآورند، سود میکنند. ایجنتها کسانی هستند که کاربران با کد آنها ثبتنام میکنند و درواقع دلال شرطبندی هستند. هرچقدر کاربر ببازد، سایت ۱۰ تا ۲۰ درصد باخت کاربر را به ایجنتی میدهد که آن کاربر را به سایت آورده و آخر هر ماه پولش را برداشت میکند. ایجنتها کد اختصاصی دارند و اصلا لازم نیست برای ثبت این کد از هویت اصلی خود استفاده کنند. محدودیتهایی که برای ثبتنام کاربران وجود دارد، برای ایجنتها بیمعناست. آنها تبلیغ میکنند، کارگزار افراد برای شرطبندی میشوند و هر چقدر بیشتر ببازند، آنها بیشتر پیروز میشوند.
بعد از تمامی این روایتها و قصههای شرطبندی احتمالا برایتان سؤال شده اینها که کلاهبرداریشان واضح است، یا سود میکنند یا اگر سود نکنند، از اطلاعات هویتی افراد استفاده میکنند و رد پولشویی را میتوان در کار آنها حدس زد. آنها چندین روش برای انجام تراکنشهای بانکی خود دارند. یکی از آنها واریز و پرداخت از طریق کارت به کارت است. «این سایتی که من در آن کار میکردم، به جز تراکنش کارت به کارت، بنابر ادعای خودش یک درگاه بانکی هم یک مدتی داشت. میگفتند برای خرید این درگاه ۵۰ میلیون تومان پول دادهاند، اما بهمحض اینکه این درگاه شروع به کار کرد، بعد از سه روز مسدود شد». این سایتهای شرطبندی میآیند و یک شرکت را واسطه کار قرار میدهند.
شرکتها میتوانند برای فروش اجناس خود به صورت اینترنتی یک آی-نماد داشته باشند. برخی از آنها درگاه بانکی خود را که در مواردی حتی نماد اعتماد الکترونیک هم دارد، در ازای دریافت پول در اختیار سایتهای شرطبندی قرار میدهند. این ترفندزنی سایتهای شرطبندی را چند وقت پیش سرپرست مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتای ناجا نیز تأیید کرده و گفته بود: «گردانندگان سایتهای شرطبندی و شرطبندی به سراغ کسب و کارهایی که دارای درگاه بانکی هستند، رفته و خواهان اجاره یا حتی خرید درگاه بانکی آنها هستند تا از طریق درگاه بانکی آنها تراکنش خود را انجام دهند». پارسیگرام و شز پی هم جزء درگاههای مجازی هستند که فرد بهصورت اینترنتی میتواند در آن یک حساب باز کند و با آن حساب در سایتهای شرطبندی بازی کند.
شایان عرفانیان، مدرس دانشگاه و کارشناس دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا، پیشتر درباره امکان برخورد با سایتهای شرطبندی توضیح داده بود: «اگر شما از یک ای. پی یونیک متصل به درگاه بانکی استفاده کنید و آن را میان ۱۰۰ وب سایت اشتراک دهید، ۱۰۰ وبسایت میتوانند به سیستم بانکی دسترسی داشته باشند.
درصورتیکه بانکها فقط روی ای. پی حساسیت نداشته باشند و دامین را هم بررسی کنند، چنین اتفاقی نمیافتد. چون سایتهای شرطبندی اکثرا از دامینهای cv , im و سایر دامینها استفاده میکنند یا دامین آنها مدام تغییر میکند. محدودیت دامین اگر در سیستم بانکی اعمال شود، در کمتر از ۲۴ ساعت میتوانند تمامی سایتهای شرطبندی را شناسایی کنند. به زبان سادهتر، بانکها میتوانند دامین را درکنار آی. پی شناسایی کنند و در این صورت قادر خواهند بود دامینهای متخلف را بلاک کنند تا دسترسی اتفاق نیفتد».
درباره شیوه برخورد، میزان و عملکرد نهادهای مرتبط شاید بیش از هر نهادی وزارت ارتباطات و بانک مرکزی باید پاسخگو باشند. پیگیریهای ما از آنها متأسفانه پاسخی نگرفت، اما بهدنبال انتشار این گزارش، «شرق» آمادگی این را دارد که نظر نهادهای مربوطه درباره اینکه چرا کار این سایتها همچنان ادامه دارد و موجود هستند را منعکس کند.
اینفلوئنسرهای دور میز شرطبندی
در پایان این گزارش اجازه دهید ما هم کمی تبلیغ و خیلی کوتاه چند نفر از کسانی را معرفی کنیم که از محبوبیت، دیدهشدن و در گوش مخاطب ورد پولدارشدنخواندن، پول به جیب میزنند.
مثل هر کاسبی که این روزها بیشتر از چیزی به نام تولید، وسوسه خرید و مصرف به جان دنبالکنندهها میاندازد، سایتهای شرطبندی هم برای تبلیغ خودشان اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را انتخاب کردهاند؛ کسانی که البته حالا دیگر خودشان گرداننده سایت بت هستند و لازم نیست هویت خودشان را پنهان هم کنند، چون محبوبیتشان خود رمز بردشان است.
سایت سوپربت را فرشاد لطفی یکی از قهرمانان بدنسازی بههمراه دنیا دلدار مدل ایرانی ساکن ترکیه میچرخانند. صاحب سایت بیت بت، رضا پرستش است، همان کسی که با شباهت به مسی معروف شد، در کشورهای مختلف میچرخید و با شباهتش به مسی عکس میگرفت و حالا سایت شرطبندی را اداره میکند.
گروه شرطبندی بنفیت با چندین زیرمجموعه، هلدینگ مونتیگو (فرشید امیرشقاقی) خواننده رپ است که از باحالبودن شرطبندی هم میخواند و میگویند پنل شرطبندی هم میفروشد. در میان این دسته از خوانندهها، سپهر خلسه، جیدال (علی غنینژاد اهری) و عرفان پایدار هم هستند که یا صاحب سایت شرطبندیاند یا مبلغ آن. به این لیست میتوانید سایت حضرات با مدیریت پویان مختاری، اینستاگرمر معروف، سایت میلیون بت با تبلیغ صدف طاهریان، ساشا سبحانی و خیلی بچه معروفهای دیگر را هم اضافه کنید؛ کسانی که با مارکتینگ اینفلوئنسری میز شرطبندی را گرم میکنند و دور هم میخوانند «بگو دهتا بیاد، یکی کمه، ۵ تا از اون هفتادیها».
کرونا وقتی آمد فقط یک ویروس ناشناخته بود که موجب بیماری مرگباری میشد و علاقه زیادی به جهانگردی داشت و همین علاقه باعث شد رفته رفته تمام جهان را به خود مشغول کند به طوری که این روزها همه مردم در کره زمین به نوعی با کرونا دست و پنجه نرم میکنند. این ویروس در بدو ورودش سبک زندگی مردم را دستخوش تغییر کرد، اما حالا با گذشت دو ماه از شیوع آن در کشورمان، آثار غیرمستقیم این ویروس هم بر زندگی روزمره مردم در حال نمایان شدن است.
یکی از اولین اقداماتی که از طرف همه دولتها در برابر شیوع این ویروس و پیشگیری از بیمار شدن سرمایههای انسانی صورت گرفت تعطیلی مهدهای کودک، مدارس و دانشگاهها بود که از همان روزهای اول شیوع ویروس در کشورمان هم اتفاق افتاد و به نظر میرسد تا پایان سال تحصیلی هم ادامه داشته باشد. تعطیلی دوماهه مدارس، سوالهای بسیاری درباره بازپرداخت شهریه و هزینههای فوق برنامه اجرا نشده مدارس غیردولتی را برای همه خانوادههایی که فرزندشان را در مدارس هیئت امنایی و غیرانتفاعی ثبت نام کرده بودند که احتمالا شما هم یکی از آنها باشید، مطرح کرد. امروز سعی کردیم سرنوشت شهریهای را که والدین برای مهدهای کودک و مدارس غیر انتفاعی یا حتی سرویس مدارس پرداخت کرده اند، روشن کنیم.
شهریهای که برگردانده نمیشود
شاید امسال یکی از خاصترین سالهای تحصیلی باشد که دانش آموزان و خانوادهها تجربه کرده اند. در این سال تحصیلی از ابتدای سال تاکنون، مدارس تعطیلات زیادی را تجربه کرده اند، از آلودگی هوا و سرما بگیر تا همین بحث کرونا که نزدیک به یک سوم زمان باقی مانده تحصیل را تعطیل کرده است.
بسیاری معتقدند امسال، عمده بار تحصیلی دانشآموزان بر دوش خانوادهها و خود محصلان بوده و از آن جایی که خانوادهها فرزندانشان را در مدارس غیر انتفاعی ثبت نام میکنند تا خدمات تحصیلی ویژه تری دریافت کنند با این حجم از تعطیلات، خواهان بازگشت بخشی از شهریه پرداختی بودند، اما مدیرکل مدارس غیردولتی وزارت آموزش وپرورش اعلام کرد شهریه ثابت مدارس برگشت داده نمیشود. سعید صالح در گفت و گویی با تسنیم اظهار کرد: «قرار نیست شهریهای بازگردانده شود، چون کار آموزش دانشآموزان در مدارس غیردولتی تعطیل نشده است و آموزشها از سوی معلمان در فضای مجازی ارائه میشود.»
بازگشت شهریه فوق برنامهها
در کنار شهریه ثابت، بسیاری از مدارس در ابتدای سال برای کلاسهای فوق برنامه که بعد از ساعت آموزشی برگزار میشود مبالغی را از والدین دریافت کرده اند که با توجه به تعطیلی مدارس در بیشتر موارد کلاسهای فوق برنامه هم تعطیل شد. در همین زمینه مجتبی زینی وند؛ رئیس سازمان مدارس غیردولتی درباره شهریه فوق برنامههای مدارس غیردولتی به باشگاه خبرنگاران گفته است: «اگر مدارس تا پایان خرداد همچنان تعطیل بمانند آن گاه کمیتهای ویژه درخصوص نحوه بازگشت شهریه فوق برنامههای غیرآموزشی مثل هزینه اردوها به خانوادهها (در صورتی که مدرسهای دریافت کرده باشد) تصمیم گیری میکند.»
تکلیف هزینه سرویس مدارس چه میشود؟
ماجرای سرویس مدارس که در این چند ماه با تعطیلی مدارس تعطیل بوده هم سوال بسیاری از مدارس و خانوادههاست. همین ماجرا باعث شد تا آموزش و پرورش اعلام کند، با توجه به تعطیلیهای اخیر، چگونگی این موضوع در حوزه کارگروه ماده ۱۸که معاون عمرانی استاندار در آن حضور و اختیار دارد، با تفویض اختیار به استانها تعیین تکلیف میشود. در کارگروه ماده ۱۸ نیز نماینده اولیا و شهرداری عضو هستند و با توجه به اقتضائات استانی میتوانند تیپ قرارداد با رانندگان سرویس مدارس را اصلاح کنند و بندی به آن اضافه شود که پرداخت حقوق در اسفند منوط به ارائه خدمات به شکل رایگان در ماه پایانی سال تحصیلی است که براساس سیاست آموزش وپرورش تعیین میشود.
نورعلی عباسپور، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با تسنیم اظهار کرد: «با استناد به قراردادی که برای پیمانکاران سرویس مدارس در سال ۹۳ تنظیم شده، در صورت تعطیلی اضطراری هزینهای به رانندگان تعلق نمیگیرد.» البته هنوز درباره چگونگی و زمان بازگشت هزینه سرویسها اطلاع رسانی نشده است.
پای حرف مردم
درحالی که مسئولان میگویند شهریه ثابت این مدارس بازگشت داده نخواهد شد، اما با گشتی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به راحتی میتوان درد دلهای زیادی از والدینی را دید که برای بازگشت شهریه تلاش میکنند. بسیاری از آنها معتقدند نباید برای کلاسهایی که کیفیت آموزشی لازم را ندارند هزینههای هنگفت مدارس غیر انتفاعی را پرداخت کنند و باید بخشی از شهریهای که آنها پرداخت کرده اند، برگردانده شود و در صورتی که مدارس غیر انتفاعی متضرر میشوند دولت باید بر اساس شغلهایی که از کرونا متضرر شده اند به آنها یارانه پرداخت کند.
این موضوع برای سرویسهای مدارس هم مطرح است. به طور مثال مادر دانش آموزی در توئیترش نوشت: «چرا خانوادهها باید برای کیفیتی که قرار بود در مدارس غیرانتفاعی در زمینه تدریس وجود داشته باشد و اکنون به طور اجتناب ناپذیری در آموزش مجازی آن کیفیت وجود ندارد همان پول را بدهند؟ یا نباید دولت این وسط به فکر حل مسئله و راضی کردن دو طرف باشد؟»
مدارس با هزینههایی که باقی است
بعد از آن چه گفتیم به سراغ موسس یکی از مدارس غیر انتفاعی مشهد رفتیم تا با او درباره بحث شهریههایی که حالا دیگر قرار نیست بخشی از آن به خانوادهها برگردد، صحبت کنیم. موسس این مدرسه در همان ابتدا با اشاره به هزینههای مدارس گفت: «بسیاری از خانوادهها گمان میکنند که، چون مدارس تعطیل شده باید به آنها شهریه برگردانده شود در حالی که مدارس هزینههای شان همچنان باقی است و باید هزینههای اجاره و حقوق کادر آموزشی را پرداخت کنند و سعی کرده اند با برگزاری کلاسهای آنلاین تدریس را تعطیل نکنند و به دانش آموزان آموزش دهند.»
وقتی از او میپرسیم با سود حاصل از کم شدن هزینههای جاری چه میکنید، میگوید: «مگر چقدر از هزینههای ما کم شده، هزینه آب و برق و گاز مدارس بر اساس تعرفه خاص محاسبه میشود که رقم ناچیزی است و در طول این سه ماه به دو میلیون هم نمیرسد این در حالی است که مدارس معمولا روز در میان در اختیار معلمها قرار میگیرد تا بتوانند با استفاده از اینترنت و محیط مدرسه به تدریس آنلاین بپردازند.»
این موسس مدرسه غیر انتفاعی در پایان از چکهای برگشتی والدینی که قسط آخرشان را پرداخت نکرده اند هم این گونه گفت: «مدارس هم از کرونا ضربه خورده اند همین چکهای برگشتی اسفند ماه که معلوم نیست کی نقد شوند هم از معضلات مدارس است، مدارس ما به والدین اطلاع داده اند که نگران نباشند و تا بعد از کرونا لازم نیست چک هایشان را پاس کنند.»
با توجه به آن چه در بالا آمده است به نظر میرسد هر کدام از والدین و مسئولان مدارس نکات قابل تاملی دارند و بدیهی است این دو طرف هم مانند بسیاری از مردم و مشاغل از کرونا دچار زیان و آسیبهایی شده اند به همین دلیل این ضرورت را ایجاد میکند که مسئولان ارشد تصمیم گیر و اجرایی این نکات را هم در تصمیمهای خود لحاظ کنند.