آی بانو

مجله ای برای بانوان

مطالب ویژه




















مطالب ویژه




۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود کتاب ارتداد دکتر وحید یامین پور» ثبت شده است

در ابتدای مطلب توصیه میکنم که حتما مستند زیر را دانلود فرمایید:

+دانلود مستند متولد اورشلیم

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 1

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 2

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 3

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 4

 

نخل و نارنج، زندگی‌نامه‌ی داستانیِ شیخ مرتضی انصاری- فقیه و مجتهد شیعه- است که به قلم وحید یامین‌پور نگاشته شده و توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است.

نخستین و بزرگ‌ترین مزیّت این اثر سوژه‌ی بکر و کمتر شناخته شده‌اش است. اگرچه آثار شیخ مرتضی انصاری از منابع مورد مطالعه‌ی طلاب و علما بوده، اما روایتی روان و منسجم از سیر زندگی ایشان وجود نداشته است. این کتاب، زنگارِ گذشتِ زمان را از چهره و زندگی شیخ انصاری زدوده و ایشان را به مخاطب امروزی نیز معرفی کرده است.

البته شهرت نویسنده نیز در دیده شدن و استقبال از این اثر، بی‌تأثیر نبوده و نامِ مؤلف، ناشر را بر آن داشته که علی‌رغم موضوع خاص اثر، این کتاب را در شمارگان زیاد منتشر کند. وحید یامین‌پور، زاده‌ی دزفول و همشهری شیخ انصاری است؛ بنابراین با مختصات مکانی و آداب و رسوم این شهر آشنایی کامل دارد. به همین دلیل توصیفات دقیقی از شهر دزفول ارائه کرده است.

اثرگذاری شیخ مرتضی انصاری بر جریان فقه شیعه مشهور است و تلاش مثال‌زدنی و ستودنی او در تربیت شاگردانی که ساختار علمی دین را قوت بخشیدند و شاگردان‌ آن‌ها بعدها دنیا را تکان دادند بر همه مشخص است .

شاگردانی که این عالم تربیت کرد ، پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخ سازی در خاورمیانه شدند ؛ به‌عنوان نمونه میرزا محمدحسن شیرازی عهده دار زعامت دینی شیعیان شد و توانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهم تحریم تنباکو را صادر کند و مردم را به مقاومت فرا بخواند .

پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبش های بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب ۱۰۰ ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند . مکتب علمی و فقهی او شاگردانی چون امام خمینی (ره) داشت که اولین حکومت دینی در دوران غیبت کبری را بنا کردند .

 

در قسمتی از کتاب می خوانید :

_ بانو ! بی بی فاطمه برای چه گریه می کند ؟

_ دخترک می گوید از دوستان هم درسش خجالت کشیده .

_ چرا ؟

_ هر روز یکی از شاگردها غذایی می برد تا همه بر سر یک سفره با هم غذا بخورند . امروز به او نان و سبزی داده بودم . می گوید خجالت کشیده چون بقیه در نوبت خود سفره های رنگین انداخته بودند .

_ بانو ! تو هم خجالت کشیدی ؟

_ شیخ ! من با تو قراری گذاشته ام . مگر مرگ به قول و قرارمان پایان دهد .

_ سوالم را جواب ندادی بانو !

سکوت سراچه را فراگرفت . بی بی فاطمه سرش را پایین انداخته بود و زیر چشمی به مادرش نگاه می کرد . او بسیار پدرش را دوست می داشت . آن چنان که طاقت سکوت او را هم نداشت . کار شیخ سخت بود هم باید اهل خانه را به این زندگی عادت می داد و هم آن ها را شاد نگه می داشت . فقیر بودن و شاد بودن آسان نیست . ثروت شادی نمی آورد و البته فقر هم شادی را از بین نمی برد . منشا شادی بیرون از انسان نیست که با سروسامان دادن به بیرون از خود آن را خلق کند یا از دستش بدهد . شیخ باید به دخترکش می آموخت که شادی نه در سفره است نه در بقچه و طاقچه ، شیخ زیر چشمی به دخترش نگاه کرد و لبخند زد .

_ نان تازه ای که مادرت درست می کند حتی به تره هم نیاز ندارد دخترکم . نان مادر پز را با هیچ چیز عوض نکن .

بی بی فاطمه کودکانه خندید و از حجم نگرانی اش بابت پدر کمتر شد .

_ شیخ لااقل بگذار تره را با نان بخورد . وضع را بدتر نکن .

و همه با هم خندیدند ، دخترک بیشتر از بقیه . خود را در آغوش پدر انداخت و نشان داد که ناراحتی دقایقی پیش کم ارزش تر از محبت پدر است و آن را فراموش خواهد کرد . او هیچ گاه پس از آن روز هم چیزی بهتر از نان تازه و سبزی با خودش مکتب نبرد و هر بار هم اگر خجالت کشیده بود به روی خود نیاورد .

_ بانو اگر در چیزی می توانی بیشتر قناعت کنی چنان کن . من از مصرف حتی یک پول بیشتر از نیاز واقعی می ترسم .

_ راستش باور نمی کردم که بتوانم این طور زندگی کنم و از آن عجیب تر نمی دانستم که با این حد از پرهیز هم می شود زندگی کرد . من معنای پرهیزکار را تازه دریافته ام .

...

او در آن زمان مرد شصت ساله ای بود که کمتر از پیش می خفت ، کمتر از پیش می خورد ، کمتر از پیش دیده می شد مگر در حرم هنگام سجده و مناجات ، یا در مدرس هنگام تکلم به زبانی محکم و مجذوب کننده و گاهی در موقعیتی عجیب که هیچ کس انتظار نداشت .

_ او شیخ اعظم است ؟

_ کدام را می گویی ؟

_ همان که پیرزنی را به دوش گرفته .

_ یا للعجب ! خود اوست ، شیخ است .

_ شنیده بودم که مادرش زمین گیر شده و شیخ خودش او را به دوش می کشد و به حرم می برد .

مادر پیر زمین گیر و کم بینا شده بود ، و کمی هم کم حوصله . شیخ هر روز طبق برنامه در ساعتی معین به دیدن مادر می رفت و با او سخن می گفت از خاطرات گذشته و احوالات روز . گاهی سر به سرش می گذاشت و با هم می خندیدند . پیرزن هر وقت اراده می کرد خود شیخ او را به دوش می گرفت و می برد . بردن مادر با گاری یا اسب و استر ممکن بود و شاید برادران کوچکتر شیخ عهده دارش می شدند ، ولی شیخ اصرار داشت که خودش چنین کند ، حتی آن زمان که خاتم الفقهایش می خواندند .

 

توصیه میکنم که حتما مستند زیر را دانلود فرمایید:

+دانلود مستند متولد اورشلیم

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 1

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 2

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 3

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 4

معرفی کتاب «ارتداد» روایتی از یک عاشقانه سیاسی نوشته دکتر وحید یامین پور

 

در ابتدای مطلب توصیه میکنم که حتما مستند زیر را دانلود فرمایید:

+دانلود مستند متولد اورشلیم

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 1

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 2

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 3

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 4

 

کتاب ارتداد نوشته وحید یامین پور روایت یک عاشقانه سیاسی است . نویسنده به سراغ سیاست رفته و تلاش کرده یک رمان عاشقانه سیاسی را برای مخاطب به نگارش درآورد . ارتداد در سه بخش حیرت ، ارتداد و رجعت در 245 صفحه توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است .

در «ارتداد»، داستان از اوج شروع می شود و خواننده از شنیدن خبری شوکه می شود، او ما را به 22 بهمن 57 برده اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خون آلود ... 22 بهمنی که رنگ و بویی از پیروزی ندارد ... سیاه تر از 17 شهریور.

حالا شنیدن قصه هم جذاب است و هم غیر قابل تصور، در جای جای کتاب خودت را در خیابان های تهران تصور میکنی؛ در شرایطی که هنوز ده روز از جشن عمومی ورود امام به میهن نگذشته، عزادار شده است. مردم تمام امید خود را نابود شده می بینند و شیرینی پیروزی در کام آنها تلخ شده است.

راوی قصه، مرد عاشقی است که عاشقانه های زندگی اش در دل این تاریخ معکوس رقم می خورد و حالا در جایی از تاریخ ایستاده که هیچگاه رخ نداده اما به ما نهیب می زند که ممکن بود امروز در جایی شبیه آنجا که او قرار گرفته، ایستاده بودیم.

 

بخشی از متن کتاب :
تو اگر بودی، مرا وادار می‏‌کردی برای شادی در لحظه‏‌ای که سال‏‌ها انتظارش را کشیده‌‏ایم، فکری کنم. اگر تو بودی، آرزو را روی شانه‏‌هایم می‏‌نشاندی و دستم را می‏‌گرفتی تا قبل از همه، جلوتر از همه، شادتر از همه، در خیابان‏‌ها راه بیفتیم و شعار بدهیم. تو شعارهای جدید می‏‌ساختی و از من می‏‌خواستی تا آن‏‌ها را بلند فریاد بزنم. تو دست‏‌های آرزو را بلند می‏‌کردی و به او یاد می‏‌دادی که شعارها را تکرار کند. بعد، حسابی که خسته می‌‏شدیم، می‏‌رفتیم کنار خیابان می‏‌نشستیم و مردم را تماشا می‌‏کردیم که پا بر زمین می‏‌کوبند و لابه‌‏لای شعارهای محکم و طوفانی‏‌شان، گاهی شعارهای خنده‏‌دار هم سرمی‏‌دهند.

 

 

در بخشی از این رمان آمده: «بلا را ما انتخاب نمی کنیم. بلا غالباً خودش سرزده می آید و ماهیچه های کرخت و خواب آلود تاریخ را به تحرک وا می دارد. بلا می آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه ای که همگان در شهری پرپیچ و خم و خاموش گم و گور شده اند و بی مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی می خورند، فتنه ای جرقه می زند و «وقت» و هنگامه ای تجلی می کند تا چشم ها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند. فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیر و رو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایت شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیده ها سریع تر از تصور ما رخ می دهند...»

 

توصیه میکنم که حتما مستند زیر را دانلود فرمایید:

+دانلود مستند متولد اورشلیم

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 1

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 2

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 3

+ دانلود مستند انقلاب جنسی 4